کد خبر : 1761048 | 22 خرداد 1400 ساعت 10:37 | 19.1K بازدید | 5 دیدگاه

این ایتالیای مطمئن، پرشور و ترسناک!

و اینک دوباره ایتالیا، تیمی برخاسته از ناکامی‌ها و سرشار از انگیزه دوباره.

این ایتالیای مطمئن، پرشور و ترسناک!

به گزارش ورزش سه، تیم ملی ایتالیا موفق شد در اولین بازی یورو ۲۰۲۱ با ارائه یک بازی زیبا، علاوه بر شکست ترکیه با سه گل، خود را به عنوان یکی از مدعیان اصلی فتح یورو معرفی کند.

 

نمایش دیشب آتزوری برای هوادارانش در سراسر دنیا چنان امیدبخش بوده که حالا با جسارت بیشتری نسبت به قبل از قهرمانی در جامی می‌گویند که سال‌هاست روی خوشی به آنها نشان نداده است.

 

تاریخ فوتبال ایتالیا و بازی‌های ملی این کشور همواره سراسر پر از اوج و فرودهای دراماتیک بوده‌. همچون برزیلی‌ها که فوتبال‌شان چیزی فراتر از فوتبال است، بازی‌های ایتالیا در جام‌های جهانی و مسابقات یورو و سرنوشت این تیم در این جام ها چنان جذاب بوده که چه بسا می‌توانند به همراه برزیل لقب سینمایی‌ترین تیم‌های ملی فوتبال دنیا را به خود اختصاص دهند. همانطور که نمی‌توان سینما را دوست داشت و به سینمای کلاسیک ایتالیا بی‌اعتنا بود، نمی‌شود فوتبالی بود و ایتالیا را با همه فراز و فرودهایش، و با همه پیروزی‌ها و شکست‌هایش به یاد نیاورد‌. آن ستارگان خوش‌تیپی که گاه به خاطر آن همه خوش‌پوشی بی‌رحمانه نقد شده‌اند و گاه بیش از آنچه در فوتبال نشان داده‌اند ستایش شده اند. گاه همچون مردان خوش‌پوش فیلم‌‌های آنتونیونی در مصاف با پیچیدگی‌های دنیای روابط‌شان با زنان و آدم‌های دیگر ضد و نقیض رفتار کرده‌اند. گاهی تصور می‌شود همچون شخصیت اول مرد  فیلم ماجرای آنتونیونی عاشق شدن و ماندن برای آنها امری پیچیده و نشدنی است و برای همین به یکباره در میانه‌ی یک جام دچار سکته‌های ناگهانی در نتیجه گرفتن می‌شوند و سر روی شانه زنی که دوستش دارند می‌گذارند و از اینکه در آستانه رسیدن به عشق دچار لغزش شده‌اند و عشق را به هوسی زودگذر فروخته‌اند به گریه می‌افتند.  گاهی همچون ماسترویانی در فیلم شب برای بازگرداندن عشقی دوباره تمام زورشان را می‌زنند و گاه همچون آلن دلون در فیلم کسوف زحمت عاشق شدن را از سر وا کرده‌اند و ما را با نماهایی از خیابان و کوچه‌هایی خالی از شخصیت‌های اصلی فیلم و قراری که با غیبت هر دو نفر به سرانجام نرسیده تنها گذاشته‌اند‌. که این آخری همانی بود که در ۲۰۱۸ دیدیم. جامی بدون ایتالیا که خود را به قرار عاشقانه نرسانده بود. اما ایتالیای روبرتو مانچینی به نظر از جنس هیچکدام از آتزوری‌هایی که تا کنون دیده‌ایم نیست. ایتالیایی که می‌شود تفاوتش را در همان سرود ملی خواندن بازیکنانش قبل از شروع بازی دید و فهمید که انگار قرار است این بار یک ایتالیایی سراپا مطمئن و عاشق دید. این بار دیگر خبری از مردان فیلم‌های آنتونیونی نیست. خبری از آن همه تردید، وادادگی‌های بی‌موقع و اسیر شدن‌ در بطالت‌ها و زرق و برق‌های زندگی مدرن که اجازه رسیدن بی‌دغدغه به معشوق را نمی‌دهد نیست. این بار همه چیز برای بردن جام، برای رسیدن به آن زن پر معما و مرموز آماده است. انگار که این بار لغزشی بچگانه و هوس‌بازانه در کار نیست و قرار هم نیست که در پشت همه تلاش‌شان، معشوق به آنها روی خوش نشان ندهد.

 

 ایتالیایی‌ها هیچگاه شامگاه ورزشگاه ناپل را در ژوئن ۱۹۹۰ از خاطر نمی‌برند. وقتی پخش تلویزیونی بازی تیم‌شان با مارادونا و آرژانتین، با نمایی از زوجی دلداده خاتمه یافت که غمگین روی سکوهای ورزشگاه با اشکی که  بر چشمان‌شان نشسته بود، مبهوت و خیره به زمینی که از ستارگان‌شان خالی شده بود می‌نگریستند. آنها جام جهانی را در خاک خود با بدشانسی از دست داده بودند. همه زورشان را برای بردن جامی زده بودند که بی‌صبرانه منتظر فتح آن در المپیکوی رم بودند. اما درست در سر بزنگاه دچار تردید شده بودند؛ مارادونا یا ایتالیا. کشورم یا تیمم؟  اینکه اصلا ما ایتالیایی هستیم یا ناپلی.  چهار سال بعد در زیر آفتاب داغ لس‌آنجلس بودای کوچک‌شان با نیرویی عجیب توپ را به جای تور دروازه به سمت خورشید تابان شوت کرده بود و بعد سر به زیر انداخته بود. انگار که در آن لحظه خسته از گرمایی که ۱۲۰ دقیقه آزارش داده بود فقط به انتقام از خورشید فکر می‌کرد! همین قدر بی‌خیال و همین‌قدر همه چیز بی‌معنا. مردی که یک تنه با سحر تکنیک جادویی‌اش ایتالیای نه چندان قدرتمند را به فینال رسانده بود، در آخر وا داد. همچون همبازی‌هایی که برای پنالتی زدن آفریده نشده بودند. همچون نیمه‌نهایی چهار سال قبل که در لحظه آخر وا داده بودند و پنالتی‌ها را جایی زدند که نباید. همچون والتر زنگایی که تا نیمه‌نهایی گل نخورده بود اما با یک خروج اشتباه به یاران مارادونا فرصت بازگشت داد و بعد به هنگام ضربات پنالتی آنقدر بی‌رمق برای گرفتن پنالتی‌ها می‌رفت که انگار فوتبال و قهرمانی درست در بزنگاه، معنایش را برای او از دست داده است.

 

1611209

یک ایتالیای پرشور، ترسناک و البته مطمئن. که آتزوری هر گاه مطمئن بوده و خالی از وادادگی، ترسناک بوده و موفق.


انگار که نیرویی او را از کمی جهیدن بازداشته بود در حالی که می‌توانست پنالتی ضعیف مارادونا را با یک نیم‌شیرجه هم بگیرد. همچون جان فرانکو زولایی که متوجه بار ستاره بودن بر روی دوشش نبود و با یک ضربه پنالتی مسخره توپ را به کوپکه آلمانی داد و تیمش را در همان مرحله گروهی حذف کرد. فوتبال ایتالیا پر است از این ستاره‌هایی که انگار در بزنگاه بی‌قیدی به سراغ‌شان آمده. انگار که در همان لحظه، هستی و دنیا و زندگی و فوتبال معنایش را برای‌شان از دست داده!

 

در ۱۹۹۸ باز مغلوب آوردگاه پنالتی‌ها در مصاف با میزبان شدند و در ۲۰۰۲ قربانی داوری فاسد و فیفایی که به واسطه این رسوایی، بعدا الگوی داوری‌ها را تغییر داد.

 

1611208

چه خوب که فوتبال ملی پس از محاق رفتن تماشاگرانش در عصر کرونا، با این فریادها و با تماشاگران ایتالیایی بار دیگر شور فوتبال را به دنیا برگرداند.


ایتالیای ۲۰۰۶ با مارچلو لیپی مرموزانه و سیاستمدارانه قهرمان شد. آن هم با بردن حماسی فقط یک بازی. جایی که آلمان میزبان را بردند تا این بار با بردن فرانسه در فینال انتقامی گرفته باشند بر جشن آلمانی‌ها در خاک‌شان در ۱۹۹۰. آخرین جام ایتالیایی‌ها در ورلدکاپ و یورو. پس از آن اگرچه یک بار به فینال یورو رسیدند اما پانزده سال است که ایتالیا آن ایتالیا نبوده. دو بار حذف در مرحله گروهی جام جهانی و یک دوره غیبت که این آخری هنوز هم در ذهن هوداران فوتبال هضم نشده از آتزوری یک شیر زخمی ساخته که با آن فریادهای بازیکنانش در حین خواندن سرود ملی برای هر تیمی ترسناک شده است. شروعی ترسناک  از تیمی که با حضورش در هر جامی به آن جام اعتبار می‌دهد. این بار اما ایتالیا برگشته، یک ایتالیای مطمئن. این چیزی است که آتزوری در تاریخش کم داشته؛ مردانی خوش‌پوش و توانمند اما مطمئن که هیچ چیز نتواند سر راه رسیدن آنها به جام را بگیرد. مردانی که تمامی تردیدها را پشت درهای یورو گذاشته اند و قرار نیست این بار همچون مردان فیلم آنتونیونی مغلوب بطالت، تردید، وادادگی در لحظه تصمیم‌گیری و  بی‌قیدی‌های گذرا شوند. که این بار یک ایتالیای کلاسیک، یک ایتالیای پر شور به میدان آمده است.

حجت شفیعی

دیدگاه‌ها