کد خبر : 1764736 | 08 تیر 1400 ساعت 15:06 | 40.5K بازدید | 4 دیدگاه

برگردید، فوتبالی که دلتنگش بودید اینجاست؛

سوگ‌نامه‌ای برای حذف فرانسه از یورو!

دیالوگ با مزه فرانسوی، یقه خودشان را گرفت؛ این که عادت به پایان خوش ندارند، چون زندگی پر است از اشتباه و حال بد.

سوگ‌نامه‌ای برای حذف فرانسه از یورو!

به گزارش "ورزش سه"، بازی‌ای که ورق در آن برگردد در زندگی کم ندیده‌ام. بازی هیجان‌انگیز هم. ما نسلی هستیم که تلویزیون زمان‌ش، ده‌ها بار بازی فرانسه برزیل جام ۸۶ را به اسم زیباترین بازی تاریخ فوتبال پخش کرد و ما هم ده‌‌هابار به ساق‌های زیکو و پلاتینی و سوکراتس زل زدیم و تحسین‌شان کردیم.

 

1617542

 

آن‌چه در نشنال آرنای بخارست رخ داد، مجموعه‌ای از هر آن‌چیزی بود که ما را عاشق فوتبال کرده. مفتون آن. که دو سال تمام نشستیم و بازی‌های بی‌تماشاگرش را هم، نگاه کردیم. امشب هزار بار در دل‌مان پیش‌بینی کردیم و سناریوهای از پیش تعیین شده نوشتیم و بازی عوض شد. مثل یک سناریوی خوب، جاهایی که گفتیم «نه دیگر، این‌قدر هم کلیشه نیست» کلیشه‌ای پیش رفت و آن‌جاها که گفتیم «این‌قدر هم عجیب که نمی‌شود!» عجیب شد. آن‌جا که فرانسوی‌ها اعتراض پنالتی کردند و پنالتی برگشت برای سوییس، روی پلانی که شکیری مشت‌هاش را از خوشیِ دو هیچِ پیش رو گره کرد، به خود کفتیم این بازی برمی‌گردد و چند دقیقه نشده، بازی برگشته بود.

 

بنزمای بازگشته به فرانسه، دبل کرده بود و همه‌چیز با سوپرگل پوگبا یک هپی‌اند فرانسوی تمام‌عیار شده بود؛ اما انگار آن دیالوگ بامزه‌ی فرانسوی «امیلی در پاریس» یقه‌ی خودشان را گرفت. این که آن‌ها عادت به «پایان خوش» ندارند؛ چون زندگی واقعی پر است از اشتباه و خیانت و حال بد و چیزهایی که البته نباید هم جدی‌شان گرفت و باید زندگی را ادامه داد. پس سوییس برگشت، بازی را به وقت اضافه کشاند و تا پنالتی پیش رفت اما چیزی آن ته دل می‌گفت این‌قدر هم نمی‌شود رؤیابین بود. رؤیا هم حدی دارد.

 

1617544

 

این‌جاست که می‌رسیم به لحظه‌ی کلیدی شب. به چهره‌ی آدمیر مهمدی فوروارد متوسط وولفسبورگ که شبیه هیچ فاتحی در هیچ جنگ بزرگی نبود. اتفاقن با چهره‌ی خسته‌ی یک محکوم به شکست پشت پنالتی ایستاد و لابد خیلی‌ها در سراسر جهان زیر لب گفتند اوست که شب رؤیای سوییسی را تمام خواهد کرد. اویی که نمی‌تواند و امباپه‌ای که نفر آخر آن اردوگاه است و سردار فاتح پاریس و امید آینده‌ی مادرید.

 

این، رودست آخر سناریو بود. لوریس حتا در جهت توپ هم نپرید و مهمدی چنان خون‌سرد پنالتی پنجم‌ش را زد، انگار دارد توی تمرین، مشق پنالتی می‌کند. حالا پایان معلوم شده بود. معنی ایستادن امباپه پشت توپ چیز دیگری شد. ستاره‌ی جوان مغروری که قرار است یاد فرانسوی‌ها بیندازد آن‌ها ملتی هستند که به «پایان خوش» امریکایی اعتقاد ندارند. امباپه می‌رفت پشت توپ و من داشتم روبرتو باجو را می‌دیدم پشت آن پنالتی معروف فینال ۹۴. بکام را جلوی پرتغال در همین تورنمنت.

 

همه آنهایی که قرار بود همای سعادت بر شانه ملتی باشند اما به ثانیه ای دل آن ملت را شکستند. مدعی اول قهرمانی یورو 2020 دیشب حذف شد؛ چیزی که می‌توانست سر ایتالیا برابر اتریش و اسپانیا برابر کرواسی هم بیاید. چیزی که سر هلند و پرتغال هم آمد.

 

1617543

 

لیگ های بزرگ، کیفیت بازیکنان را نزدیک کرده و دیگر فقط نام کشورها و صاحب فوتبال بودن‌شان تعیین کننده نیست. دیشب، با دو بازی بزرگ، انگار تاریخ فوتبال نوین، ورق دیگری خورد؛ اما بگذارید ما خیلی خرافاتی فکر کنیم. امشب خدای فوتبال زیادی سرحال بوده. آنقدر که خواسته پس از دو سال تلخ حکم‌رانی کووید بر استادیوم‌ها، بگوید آن فوتبالی که دلتنگش بودید، این‌جاست! برگردید، دوباره روی سکوها بنشینید و از بهانه‌های کوچک خوشبختی‌تان، از داشته‌های کوچک زندگی روزمره‌تان، باز لذت ببرید. ما برای چنین شب‌هایی عاشق فوتبال‌یم.

 

 

نویسنده: خسرو نقیبی - فیلنامه نویس

دیدگاه‌ها