کد خبر : 1821849 | 08 اردیبهشت 1401 ساعت 11:20 | 12.9K بازدید | 8 دیدگاه

سرخی متفاوتی که آزادی با آن غریبه بود

تو هرگز تنها قدم نخواهی زد نساجی‌!

باید عاشق بود تا حال هواخواهان نساجی را که مسافرتی طولانی و خطرآفرین را به جان خریدند، درک کرد.

تو هرگز تنها قدم نخواهی زد نساجی‌!

به گزارش "ورزش‌سه"، ورزشگاه آزادی تا به حال روزهای پرشماری را در ذهنش ثبت کرده که جای سوزن انداختن نه روی ردیف‌های سیمانی‌اش وجود داشته و نه صندلی‌هایی که با فینالیست شدن پرسپولیس در آسیا روی همان سکوهای سیمانی جانمایی شده‌اند. چهارشنبه هفتم اردیبهشت ماه سال ١۴٠١ اما این ورزشگاه حس و حالی خاص داشت. این‌بار نه خبری از تیم ملی بود، نه استقلال و نه پرسپولیس; این‌بار دو تیم از شمال و مرکز ایران بودند که این ورزشگاه را به سیطره خودشان در آورده بودند. 
از سال‌های پایانی قرن هجدهم که فوتبال پس از پایان ساعات کاری طاقت‌فرسا در کافه‌های شهرهای انگلیس جای خود را در دل قشر کارگر باز می‌کرد، تا حالا که این ورزش کره خاکی با چند میلیارد جمعیت را در نوردیده، یک عنصر هیچ‌وقت تغییر نکرده و آن هم  به رخ کشیدن هویت اجتماعی با این ورزش عجیب بوده؛ تا جایی که به واقع حالا این هواداران هستند که به تیم‌های ورزشی هویت می‌دهند.  

احتمالا همه فوتبالی‌ها شعار همیشگی ورزشگاه وطنی که با خانه‌هایی در اطراف و مردان و زنان و بچه‌ها روی پشت‌بام‌ها به ذهن‌مان می‌آید به یاد دارند... «نساجی ای امید شهر خسته؛ نفس من به نفست وصله؛ نمی‌ذاریم تو رو اینجا تنها؛ با تو هستیم تا آخر دنیا».این شعار حالا به هویت نساجی تبدیل شده و رضا حدادیان مالک نساجی پس از موفقیت تاریخی‌ای که برای هم‌زبانانش رقم زد، در پاسخ به این سوال که رویایش چیست، با جمله‌ای کوتاه پاسخ داد که ما فقط می‌خواهیم "نساجی مازندران" باشیم. 
وارد ورزشگاه که می‌شدی چندین جایگاه خالی به چشم می‌آمد، اما چند صدم ثانیه هم لازم نبود تا هیاهویی عجیب شما را با خود به فضایی ببرد که پیش‌تر در آزادی با جمعیتی بیشتر از این هم تجربه نکرده بودید. چند جایگاه جنوبی و قسمت جنوبی ضلع شرقی، به علاوه دو سه جایگاه پشت دروازه‌ها خالی مانده بود، اما در برخی سکوها اینقدر جمعیت به هم فشرده بود که تاکنون نظیرش را ندیده بودید. 

1709527


استادیوم رفته‌ها به‌خوبی می‌دانند که معمولا جنب و جوش اکثریت قریب به اتفاق هواداران ایرانی تا پیش از سوت آغاز مسابقه است و پس از آن حتی اگر استادیوم کیپ تا کیپ پر شده باشد، سکوتی غیرقابل باور جای آن همه شور و حرارت را می‌گیرد. 
پیش‌ترها که جمعیت هواداری از صبح برای گرفتن جای نشستن به استادیوم می‌آمد، می‌گفتند خسته‌ایم و دیگر جانی برای تشویق بین بازی نمانده، اما چهارشنبه خبری از سکوت پس از سوت آغاز بازی نبود. هواداران نساجی که در برخی جایگاه‌ها انگار در هم تنیده شده بودند، از شروع تا پایان با بالا پایین پریدن‌هایشان، با فریادهایشان و دست‌زدن‌هایشان فضای ورزشگاه آزادی را اگر نگوییم بی‌نظیر که کم‌نظیر کرده بودند و خبرنگاران هم از داخل اتاق شیشه‌ای‌شان این فضا را در گفت‌وگوهایشان این‌طور توصیف می‌کردند:« چه فضای عجیبی!.»
وقت پای هواداری به میان می‌آید می‌توان از هواداران بوکاجونیورز در آرژانتین گفت یا هواداران لیورپول در آنفیلد. می‌توان از فضای دیوانه‌وار سیگنال ایدوناپارک دورتموند حرف زد یا از صربستان و اسکاتلند صحبت به میان آورد؛ ولی آنچه که در فینال جام حذفی فصل ١۴٠١-١۴٠٠ میان نساجی مازندران و آلومینیوم اراک دیدیم جنس دیگری داشت؛ جنسی کاملا متفاوت از مردم شهر خسته که نفس‌شان به نفس هم بسته بود و حتی از تهران دورتر هم هویت‌شان را کنار نمی‌گذاشتند. ورزشگاه آزادی چهارشنبه شب تبلور هویت مازندرانی و شعار نساجی‌چی‌ها بود. تیمی که هرگز تنها قدم نمی‌زند.

احمدرضا خلیلی 
عکس‌ها: مهدی افشاری

1709529

 

1709530

 

1709531

 

1709532

 

1709533

دیدگاه‌ها