کد خبر : 1937270 | 23 اردیبهشت 1402 ساعت 19:16 | 5.3K بازدید | 11 دیدگاه

امیدواری شوچنکو به بازگشت میلان مقابل اینتر

آندری شوچنکو مطمئن است میلان می‌تواند باخت 2 بر صفر بازی رفت با اینتر در نیمه نهایی لیگ قهرمانان را جبران کند.

امیدواری شوچنکو به بازگشت میلان مقابل اینتر

به گزارش "ورزش سه"، اسطوره میلان مهمان «هفته فوتبال میلان» بود و درباره موضوعات مختلف، از میلان گذشته تا میلان امروز صحبت کرد. او گفت، جرج وه‌‌آ یک بار در برنامه قبل از دربی با لباس ارتشی حاضر شده بود تا به همه بفهماند دربی چه معنایی دارد.

ورودش به میلان
من پسر جوانی بودم و با ورود به میلان، قدم خیلی بزرگی برداشتم. چیزی که من را بیش از هرچیزی تحت تاثیر قرار داد، این بود که میلان یک خانواده است. بزرگی مالدینی، کاستاکورتا، آلبرتینی... آنها با یک بغل گنده از من استقبال کردند؛ قلب‎شان را به روی من باز کردند و کمک کردند تا در ایتالیا خوب جا بیفتم. کاستاکورتا همیشه به من نزدیک بوده.

بردن توپ طلا
باورم نمی‌شد. همیشه رویایم بود که توپ طلا را ببرم. بچه که بودم، همیشه نگاه می‌کردم ببینم کی توپ طلا را برده. در میلان بازی‌های فان باستن را تماشا می‌کردم که مهاجم شگفت‌انگیزی بود. هدف خیلی بلندی بود، رویای من بود که آن را برنده شوم. وقتی فهمیدم که برنده شده‌ام، خوشحال شدم. البته به لطف هم‌تیمی‌هایم بود. بدون میلان و بدون هم‌تیمی‌هایم در میلان و اوکراین از پس آن برنمی‌آمدم.

اولین بار که پا به سن سیرو گذاشت
وقتی اولین بار آمدم تا سن سیرو را ببینم، به خودم گفتم برمی‌گردم تا اینجا بازی کنم. تیم‌های دیگری هم من را می‌خواستند، اما میلان بیش از بقیه من را می‌خواست. وقتی گالیانی آمد تا من را ببیند، زیاد خوب بازی نکردم اما در مسابقات دیگر کاری کرده بودم که مورد توجهشان قرار بگیرم.

گلی که در دربی 2003 زد
بازی پرتنشی بود، بعضی از بچه‌ها قبل از آن نمی‌توانستند بخوابند، فشار خیلی زیاد بود. هیچکس دلش نمی‌خواست ببازد. وقتی نوک بازی می‌کنی، فضا و زمان زیادی نداری. از سیدورف خواستم توپ را در لحظه مناسب به من پاس بدهد. او حرفم را فهمید و گل من روی پاس او که در لحظه مناسب ارسال شد، به ثمر رسید. غریزی گل زدم.

1874939

شخصیت بازیکنان برای بازی در میلان چقدر مهم است؟
فکر نمی‌کنم که آدم‌ها قهرمان به دنیا بیایند، آنها تبدیل به قهرمان می‌شوند. با استعداد به دنیا می‌آیی ولی برای تبدیل شدن به قهرمان باید از خودگذشتگی کنی، تلاش کنی، هوش به خرج دهی و میل به پیشرفت داشته باشی. بازیکنان بزرگی را دیده‌ام که نمی‌دانستند فشار لحظات مهم را چطور مدیریت کنند، و آنهایی که استعداد کمتری داشتند ولی توانستند در لحظات پرفشار خودشان را نشان دهند.

بین بازی رفت و برگشت دربی، چطور منتظر می‌مانی؟
تجربه خودم را می‌گویم. همه‌مان عصبی بودیم. گتوزو کاری کرد که به خودمان به چشم یک گروه نگاه کنیم. سعی کردم از مالدینی الگو بگیرم، از نگاهش، تجربه‌اش، بزرگی‌اش... کاستاکورتا هم ما را راهنمایی می‌کرد. اما از این فشار روانی خیلی خوشم می‌آید. به من هیجان می‌داد، قدرت می‌داد. من از نظر روحی و روانی خودم را خوب آماده می‌کردم.

نظرت راجع به بازی رفت میلان و اینتر چیست؟
خوش‌بین هستم. باید نیمه اول آن بازی را فراموش کنیم. در نیمه دوم، تیم واکنش درستی نشان داد، روحیه و نگرشش درست بود و برای بازی برنامه داشت. مسابقه برگشت باید مثل نیمه دوم باشد. در این صورت میلان شانس خواهد داشت.

استفانو پیولی
مربی زیر فشار زیادی است. برای پیولی احترام زیادی قایل هستم؛ برای کاری که در میلان انجام داده، با بردن اسکودتو و رسیدن به نیمه نهایی... او تیم را خوب می‌شناسد. باید به او اعتماد کرد. در مسابقه برگشت، اگر روحیه نیمه دوم را داشته باشیم، هر چیزی ممکن است.

بازیکنی هستی که بیشترین گل را در دربی زده
وقتی به اینجا آمدم، خیلی چیزها درباره دربی شنیدم، فشار روانی آن، اینکه شهر درباره آن حرف می‌زند... وقت زیادی نداشتیم تا آماده دربی اول شویم. روزنامه گاتزتا یک برنامه ترتیب داده بود که سه بازیکن میلان و سه بازیکن اینتر در آن بودند. ساعت پنج بعدازظهر همه سر ساعت آنجا بودیم: من و بیرهوف از میلان و رونالدو، ویری و زامورانو از اینتر. منتظر وه‌آ بودیم که دیر کرده بود. او با لباس ارتشی آمد. و پیش خودم فکر کردم، حالا می‌فهمم دربی میلان چه معنایی دارد.

دیدگاه‌ها