به گزارش "ورزش سه" و به نقل از تسنیم، در گرندپری ایتالیا شانزدهمین مرحله از رقابتهای فرمول یک در پیست افسانهای مونتزا، مکس فرستاپن بار دیگر پیروزی را به خانه برد و سلطهاش بر فصل جاری را ادامه داد اما فارغ از عملکرد خیرهکننده ردبول، شاید عجیبترین و بحثبرانگیزترین اتفاق این مسابقه مربوط به تیم مکلارن و تصمیم بحثبرانگیزش در مورد ترکیب رانندگانش بود. تصمیمی که باعث شد اسکار پیاستری، راننده جوان و امیدوار تیم بدون هیچ مقاومتی راه را برای عبور همتیمیاش، لاندو نوریس باز کند؛ آن هم در شرایطی که نوریس رقیب مستقیم او برای کسب عنوان قهرمانی است.
اما آیا این تصمیم از روی شجاعت و آیندهنگری بود، یا نشانهای از نداشتن شخصیت قهرمانی؟
پیاستری، قربانی یا یک مهره هوشمند؟
واقعیت آن است که پیاستری در تمام طول آخر هفته در مقایسه با نوریس عملکردی ضعیفتر داشت. او هم در مرحله تعیین خط شکست خورد، هم در شروع مسابقه کند ظاهر شد و هم در تقابل با شارل لکلرک از فراری چند ثانیه عقب افتاد. حتی در بخشی از مسابقه که بدون مزاحمت و در «هوای پاک» رانندگی میکرد، نتوانست فاصلهاش را با نوریس کم کند. اختلاف آنها تا پیش از پیتاستاپ به شش ثانیه رسیده بود.
تیم مکلارن به امید وقوع یک خودروی ایمنی پیتاستاپ را تا لحظههای پایانی به تعویق انداخت. پیاستری نخستین کسی بود که برای تعویض تایرها وارد پیت شد و فاصلهای ایجاد کرد که به نظر کافی میرسید تا مقابل نوریس باقی بماند. اما یک تأخیر در پیتاستاپ نوریس باعث شد که او پشت سر پیاستری به پیست بازگردد. شرایطی که میتوانست تمام معادلات را به نفع استرالیایی جوان تغییر دهد.
در اینجاست که تیم وارد عمل شد. مهندس فنی پیاستری از طریق رادیو به او اعلام کرد که این عقب افتادگی نتیجه اشتباه تیمی بوده و از او خواست که اجازه عبور به نوریس بدهد. جمله معروف "بعد از آن، آزادید که مسابقه دهید" نیز از رادیو مخابره شد؛ جملهای که عملاً تضمینی برای ادامه دوئل نبود، زیرا پیاستری به خوبی میدانست که سبقت گرفتن از نوریس در آن مرحله تقریباً غیرممکن خواهد بود.
عدالت یا بیعدالتی درون تیم؟
تصمیم مکلارن آن هم در این مرحله از فصل بسیار غیرمعمول بود. در فرمول یک اشتباه تیم معمولاً بخشی از بازی تلقی میشود. اینکه تیم بخواهد "عدالت" را با دخالت مستقیم برقرار کند، امری نادر است. با این حال، مکلارن تصمیم گرفت در نقش داور ظاهر شود و موقعیت نوریس را جبران کند؛ همانطور که پیشتر در گرندپری مجارستان سال گذشته، با فراهم کردن شرایط برای نخستین پیروزی پیاستری تصمیمی مشابه گرفته بود.
این پرسش مطرح است که چرا پیاستری بدون کوچکترین مقاومت این دستور را پذیرفت؟ آیا شجاعت ایستادن و جنگیدن برای حق خود را نداشت؟ آیا در لحظهای که میتوانست قدرت خود را در برابر تیم نشان دهد، ترجیح داد تسلیم شود؟
در پاسخ باید گفت که شاید این تصمیم بیش از آنکه نشانهای از ضعف شخصیت باشد، جلوهای از بلوغ و واقعبینی بود. پیاستری به خوبی میدانست که در صورت نافرمانی از دستور تیم، نه تنها حمایت استراتژیک تیم در ادامه فصل را از دست خواهد داد، بلکه احتمال جبران این تصمیم در رقابتهای بعدی را نیز کاهش میدهد. در واقع، او ترجیح داد که به جای ایجاد اصطکاک زودهنگام، اتحاد تیمی را حفظ کند؛ تصمیمی که اگرچه تلخ بود، اما میتواند در بلندمدت به نفعش تمام شود.
قهرمانان چگونه رفتار میکنند؟
مقایسه رفتار پیاستری با اسطورههایی مانند شوماخر، سنا، همیلتون یا فتل شاید تا حدی اغراقآمیز باشد. این بزرگان، اغلب در برابر دستورات تیمی ایستادگی میکردند و حتی گاه از مجازات نیز فرار میکردند. اما پیاستری در نخستین فصول حرفهای خود هنوز چنین جایگاهی ندارد و نمیتواند همان سطح از اختیار و جسارت را داشته باشد. او باید هوشمندانهتر بازی کند و شاید این دقیقاً همان کاری بود که در مونزا انجام داد.
از نظر عددی نیز ضرر پیاستری چندان زیاد نبود؛ اختلاف امتیازش تنها سه واحد کاهش یافت و هنوز فاصلهای بیش از 25 امتیاز یعنی یک برد کامل با تعقیبکنندگانش دارد. او با چشمان باز به آینده نگاه میکند و این خود یکی از عناصر کلیدی در شخصیت قهرمانان واقعی است.
آیا ردبول بازگشته است؟
عملکرد بینقص مکس فرستاپن در مونزا تسلط ردبول را یادآور شد اما آیا این به معنی پایان مشکلات آنهاست؟ شاید نه. پیست مونزا، با سرعت بالا و مسیرهای مستقیم طولانیاش از جمله معدود پیستهایی است که نقاط ضعف فنی خودروها را پنهان میکند. مکلارن در این مسابقه از تنظیماتی با نیروی رو به پایین بیشتر استفاده کرده بود، و همین باعث شد در مسیرهای مستقیم عقب بماند.
با این حال، ضعف اصلی ردبول همچنان پابرجاست: آنها در پیچهای کند و مناطقی که چسبندگی مکانیکی اهمیت دارد، با مشکل مواجه هستند. آیا مهندسان این ضعف ساختاری را برطرف کردهاند؟ پاسخ این پرسش را شاید در گرندپری بعدی، یعنی باکو بهتر بتوان یافت.
فراری؛ عملکردی قابل قبول، اما نه چشمگیر
فراری در خانه خود نتوانست به سکو برسد، هرچند عملکرد کلی تیم نسبتاً مثبت بود. شارل لکلرک در تعیین خط امیدوارکننده ظاهر شد، اما در نهایت از رقابت برای سکو بازماند. با این حال، او توانست با اقتدار از جورج راسل عبور کند، هرچند راسل نیز از ترافیک بعد از پیتاستاپ آسیب دید. همیلتون نیز از جایگاه دهم به رتبه ششم رسید و اشتباه بزرگی مرتکب نشد.
آیا این نتایج برای هواداران دوآتشهی فراری کافی است؟ بعید است. فراری به طور رسمی برای مقام دوم در جام سازندگان میجنگد، اما اولویت اصلی آنها باید آمادهسازی برای فصل آینده باشد. فصلی که با ورود لوئیس همیلتون شاید تغییرات بنیادیتری را در پی داشته باشد.
ستارههای جوان در حال درخشش
در نهایت نمیتوان از عملکرد درخشان تازهواردها چشمپوشی کرد. گابریل بورتولتو در تعیین خط عملکردی تحسینبرانگیز داشت و با شکست دادن نیکو هالکنبرگ چهار امتیاز ارزشمند برای تیمش به ارمغان آورد. از سوی دیگر، ایساک هاجر با شروعی از خط پیت، خود را به جمع 10 راننده برتر رساند؛ اگر اشتباه در پیچ لسمو در تعیین خط رخ نمیداد، شاید جایگاه بهتری نیز کسب میکرد.
باکو؛ آزمون واقعی برای همه
مرحله بعدی رقابتها، گرندپری آذربایجان در شهر باکو است. یکی از پیچیدهترین و خطرناکترین پیستهای خیابانی تقویم فرمول یک. پیستی با مسیرهای مستقیم طولانی که نیاز به آیرودینامیک کم دارد، در کنار بخشهایی پیچیده و فنی که چسبندگی بالا میطلبد. تنظیم خودرو برای چنین پیستی یک چالش واقعی برای مهندسان است و ممکن است تعادل قدرت را بار دیگر دگرگون کند.