امروز در شبکه سه، مجری جوان با ژستی حق بجانب، انگار که کشفی را با دیگران در میان میگذارد، از کشتیگیران خواست که یک موی تن خود را به فوتبالیستها قرض بدهند تا اصطلاحا آن ضرب المثل فارسی را زنده کن.
از این فرضیه غلط، جمع بستن تعداد کثیر فوتبالیستها و جمعیت قابل توجه کشتیگیران بگذریم که یک چنین جامعه آماری بزرگی شامل بغایت صفات مثبت و منفی و متفاوت و یکسان است و اساسا مشتقگیری را غیرممکن میکند. در واقع چه بسا کشتیگیرانی که ممکن است رفتاری شبیه فوتبالیستهای مدنظر جناب مجری داشته باشند و برعکس، فوتبالیستهایی با روش و منش مد نظر ایشان.
اما اصل غلط، مقایسهایست که به واسطه دو قهرمانی تیم کشتی آزاد و فرنگی ایران در رقابتهای جهانی و همچنین شکست هفت گله استقلال مقابل الوصل حواشی آن در فرودگاه درگرفته است. تصویر باقیمانده از شکست الوصل مصاحبه نابجای عارف آقاسی و ویدئوی مورد توجه رقابتهای کشتی، گریه پیام احمدی روی سکوی دوم مسابقات جهانی فرنگی است. در نگاه اول، نتیجه همان چیزی است که مجری میگوید: طلبکاری فوتبالیست بازنده با قرارداد 100 میلیارد تومانی و حس بدهکاری به ملت از سوی جوان اهل ایذه که از قضا همشهری عارف و بچه شهر ایذه است. کشتیگیری برخاسته از یک خانواده محروم که به جلوه احساسی و عوامپسند این مقایسه میافزاید.
بیایید متغیرهای این چنین مقایسههایی را بررسی کنیم:
* پایه: شکست در یک بازی فوتبال و پیروزی در یک مسابقه کشتی به هیچ وجه با یکدیگر همترازی ندارند. یک بازی نود دقیقهای تیمی با حضور 22 نفر در یک زمین چمن با مساحت 7 هزار متر مربع و یک نبرد تن به تن در محیط کوچک تشک کشتی.
*تورنمنت: استقلال اولین بازی خود در لیگ قهرمانان آسیا را باخته اما این شانس را دارد تا با دو پیروزی به صدر جدول گروهش در این مسابقات برگردد بنابراین با وجود سنگین بودن این باخت، این نتیجه ممکن است تاثیر آنچنانی در آینده تیم (به شرط بهبود) نداشته باشد. احمدی اما رقابتش به اتمام رسیده و بعد از چند کشتی عالی و تهاجمی در فینال مقابل حریف گرجستانی 18 سالهاش شکست خورده است.
*قرعه: بازی استقلال در گرما و شرجی دبی با مسابقات پیام در سالن کشتی زاگرب قابل مقایسه نیست. کما اینکه ممکن بود استقلال در صورت میزبانی از الوصل حتی در قلعهحسنخان برنده این مسابقه باشد و در طرف مقابل این احتمال هم وجود داشت که قرعه بدتر، مثلا رویایی با حریف فینال در دورهای قبل نتیجه متفاوتی برای این جوان شایسته رقم بزند.
* زمان: تلاقی زمانی دو رقابت یکی از مهمترین متغیرهای این مقایسه است. کافی بود رقابتهای آسیایی کمی دیرتر آغاز شود یا رقابتهای کشتی در دوران تعطیلات فوتبال برگزار شود تا سوژه چنین مقایسهای در کل وجود نداشته باشد!
*موفقیت: تیم ملی کشتی آزاد ایران در رقابتهای دو سال پیش با فاصله زیاد با آمریکا (در غیاب روسیه) به مقام دوم جهان قناعت کرده بود. شکستی که باعث تغییرات در تیم کشتی و استعفای پژمان درستکار سرمربی موفق امروز تیم ملی شد. آنها این ناکامی را به قهرمانی امروز تغییر دادهاند اما در سالهای دورتر مقامهای نازلی هم در کارنامه هرد دو تیم ازاد و فرنگی ثبت شده که بعضی از آنها دقیقا با موفقیتهای فوتبال همزمان بوده است، اما کسی خواستار تعویض مو بین دو فدراسیون به صورت برعکس نشده است!
*مدیریت: طبعا مدیریت علیرضا دبیر، تامین منابع و انتخابهای او نقش زیادی در موفقیت امروز دارد، درحالیکه مدیریت فوتبال در ایران کارنامه قابل دفاعی نداشته و ورزشکاران این رشته عموما قربانی این نحوه اداره محسوب میشوند.
سستی منطق صحبتهایی از این دست که موجب گمراهی مخاطبان هم میشود، تا انجاست که میشود با یک مثال ساده پروندهاش را بست. اتفاقی که در بازی والیبال فیلیپین- ایران رقم خورد و ما را از یک شکست ناباورانه مقابل تیمی که تازه اولین ستهای برندهاش در تاریخ مسابقات را جشن میگرفت به پیروزی میلیمتری در مانیل سوق داد. اینجا فاصله برد و باخت، برخورد مالابونگا بازیکن فیلیپین به تور یا رخ ندادن این خطا بود. لحظه پیروزی تاریخی فیلیپین و سپس، برگشت بازی با ویدئو چک و برد ایران. وقتی بسیاری از علاقمندان به والیبال لحظاتی را به بد و بیراه به بازیکنان تیم ملی و شکست مقابل حریف گمنام اما پرشور پنجشنبه اختصاص دادند، اما با شروع مجدد بازی این کلمات را آرشیو کردند.
نکته دیگر: اساسا فوتبال در اغلب کشورهای جهان، بیشتر دیده میشود و به دلیل بیشتر دیده شدن، پول و سرمایه و تبلیغات بیشتری هم در چرخه تولید و اجرای آن قرار می گیرد. اما نمیشود از این واقعیت این نتیجه را گرفت که حق ناکامی در این چرخه و رشته، برقرار نیست. در واقع قرار نیست هزینه کردن در فوتبال، مثل واکسن ما را از شب های تلخ یا شکست های بزرگ ایمن نگه دارد. فقط کافیست به یاد بیاوریم که آرسن ونگر بزرگ با آرسنال شکست 7 گله
کلوپ با لیورپول شکست 7 گله،فرگوسن با یونایتد شکست 6 گله یا گواردیولا با سیتی باخت 5 گله داشته. در ایران برخورد با فوتبال، در بسیاری بزنگاه ها و ناکامیها به اینجا میرسد که: پول زیادی خرج شده اما خروجی در کار نیست.
ضمنا ورزشکاران جوان ایران، همه بچههای خوب همین سرزمیناند و قریب به اتفاق با تلاش و زحمت و سختی بسیار به سطح یک حرفهای رسیدهاند. حضور در تیمهای ملی فوتبال و کشتی و والیبال و سایر رشتهها با ریاضت بسیار، از خودگذشتگیها و مرارت اتفاق افتاده و اتفاقی و اهدایی نیست. درعینحال همه ورزشکاران حرفهای حق شکست و اشتباه دارند. این بخشی از بازی است و باید قبولش کرد. البته بهتر است 7-1 نبازی، همانطور که شکست فینال المپیک با فیتیلهپیچهای پیاپی مایه ریشخند بوده اما پیش میآید.
انتقاد و نارضایتی به جای خود اما این بچهها شایسته دوست داشته شدند، بهتر که آرامش و تمرکزشان را با این حرفها به هم نزنیم. شاید به وقتش خوشحالمان کردند، بخصوص که حالا غرورملی را بیش ازحد و اندازه در ورزش جستوجو کرده و زلف به آن گره میزنیم.
بحث از مو به زلف رسید.همیشه پیچیده !