
به گزارش "ورزش سه"، بیش از دو دهه از شبی میگذرد که پسری از تولوسا جام لیگ قهرمانان اروپا را در استانبول بالای سر برد. ژابی آلونسو ۲۳ سال داشت و لهجه انگلیسیاش طوری بود که به راحتی میشد او را با یک دانشجو که تازه به لیورپول آمده است اشتباه گرفت.
آن شب، او مقابل دیدا ایستاد، ضربه پنالتیاش را زد، دروازهبان توپ را مهار کرد اما آلونسو اولین بازیکنی بود که به توپ برگشتی رسید. توپ از خط دروازه گذشت و با آن، مسیر یکی از غیرممکنترین فینالهای تاریخ فوتبال اروپا تغییر کرد. تیم رافا بنیتس در حالی که با نتیجه ۰-۳ از میلان عقب بود، بازگشت شگفتانگیزی را رقم زد و یکی از حماسیترین داستانهای تاریخ لیگ قهرمانان را نوشت.
حالا، بیست سال بعد، ژابی آلونسو به آنفیلد برمیگردد. او شعار «You’ll Never Walk Alone» را با «Hala Madrid» جایگزین کرده است و بس. قرمز را با سفید عوض کرده، کفشها را با تخته تاکتیکی، اما ذهن استراتژیکش همان است. پسری که در معجزه استانبول بازی را رهبری کرد، این بار به عنوان سرمربی رئال مادرید برمیگردد. یک زندگی کامل بین این دو لحظه قرار دارد.
تیم لیورپول فصل ۰۵-۲۰۰۴ حال و هوایی متفاوت داشت. ناگهان صدای اسپانیایی در شمال انگلیس شنیده میشد، در راهروهای ملوود، در وعدههای شام و در زمین تمرین. رافا بنیتس در کنار پاکو آیستاران به آنفیلد آمد و گروهی از بازیکنان اسپانیایی را نیز به همراه آورد: ژابی آلونسو، لوییس گارسیا، خوسمی و آنتونیو نونیز. فرناندو مورینتس هم در ژانویه به این تیم پیوست، هرچند به دلیل بازی برای رئال مادرید در همان فصل، مجاز به حضور در لیگ قهرمانان نبود.

آن رختکن برای فوتبال انگلیس پدیدهای نادر بود، منظم، همدل و با تاثیر آشکار اسپانیایی در شیوه تمرین، تفکر و زندگی روزمرهشان. نونیز به یاد میآورد: «ما پیوند بسیار محکمی داشتیم. تقریباً هر روز با خانوادههایمان دور هم جمع میشدیم، در خانه یکی از بچهها و پلیاستیشن بازی میکردیم. در انگلیس زندگی پشت درهای بسته میگذرد، بنابراین ما اسپانیاییها واقعاً دور هم جمع شده بودیم.»
لیورپول اسپانیایی چیزی فراتر از یک تیم ساخت. در میان تمرینها، سفرها و عصرهای خاکستری شمال، نوعی نگرش مشترک نسبت به فوتبال شکل گرفت که شتاب انگلیسی را با آرامش و تکنیک اسپانیایی درآمیخت. فصل با فراز و نشیب پیش میرفت اما رویا هرگز خاموش نشد. نونیز میگوید: «هیچکس فکر نمیکرد ما بتوانیم قهرمان لیگ قهرمانان شویم اما حسی عجیب وجود داشت، انگار چیزی در راه بود.»
استانبول اوج همان حس بود. میلان در نیمه اول ۰-۳ پیش افتاد و بسیاری از تماشاگران، مطمئن از پایان کار، ورزشگاه را ترک کردند. در کنار زمین، نونیز در حال گرم کردن بود و با خوسمی به گلهای میلان نگاه میکرد. او اضافه کرد: «با خندهای عصبی و ناباوری به هم نگاه میکردیم. بنیتس در رختکن آرام بود. داستانهای زیادی از سخنرانیهای حماسی گفته شده است اما آنچه او منتقل کرد آرامش بود.»

مرجع رختکن
در میانه آن آشوب، ژابی آلونسو پدیدار شد. تنها ۲۳ سال داشت اما چنان بازی میکرد که انگار یک دهه در لیگ برتر تجربه دارد. در تیمی که از قلب جرارد نیرو میگرفت، او نظم میداد. اشتباهات را تصحیح میکرد و تعادل را برقرار میساخت. نونیز میگوید: «برای سنش بسیار پخته بود. در همان جوانی مجبور بود رهبر باشد. حتی آن زمان هم بازی را با وضوحی خارقالعاده میدید.»
ژابی از خط میانی آرامش و نوعی درک متفاوت از فوتبال را به لیورپول آورد. بسیاری همان موقع حس کردند که این هافبک روزی مربی خواهد شد. نونیز اظهار داشت: «او یکی از بازیکنانی بود که پایه و اساس تیم بر محورش شکل گرفت. همه چیز پیرامون ژابی و جرارد ساخته شده بود.»
بیست سال بعد، صحنه تغییر کرده اما همان نگاه نظاممند و تاثیرگذار او از روزهای اول حضورش در آنفیلد هنوز پابرجا است. ژابی همچنان پیش از عمل، میفهمد و حالا این کار را از آن سوی خط کناری انجام میدهد.

ژابی آلونسو سهشنبه شب به عنوان سرمربی رئال مادرید به آنفیلد برمیگردد، بیست سال پس از فینالی که مسیر زندگیاش را تغییر داد. نونیز میگوید: «حتی آن زمان هم مثل یک مربی رفتار میکرد و میاندیشید. او امتداد مربی درون زمین بود.»
سبک رهبری ژابی امروز همان وضوحی را دارد که هدایتش از خط میانی داشت. در استانبول به اوج رسید و این بار، از نیمکت رئال مادرید، در پی فتح همان قله است.