
به گزارش "ورزش سه"، فروش مدال قهرمانی هرگز بخشی از برنامه یک فوتبالیست نیست. این همان یادگاریای است که اکثر آنها انتظار دارند مدتها پس از این که کفشها آویخته شدند و جمعیت پراکنده شد، نزدشان باقی بماند. این هفته، استیو فینان نشان داد که این یقین تا چه اندازه میتواند به سرعت از بین برود. این مدافع سابق لیورپول که درگیر اختلاف طولانی مدتی با برادرش و با هزینههای فزاینده حقوقی روبرو بود، مدال قهرمانی لیگ قهرمانانی را که در استانبول به دست آورده بود، فروخت.
این اتفاق یادآوری تکاندهندهای بود از این که مدالها، هر چقدر هم ارزشمند باشند، وقتی دوران بازی به پایان میرسد و مشکلات روی هم تلنبار میشوند، میتوانند به خط نجات مالی تبدیل شوند. فینان تنها نیست. برخی از بزرگترین نامهای فوتبال نیز همین تصمیم را گرفتهاند، از قهرمانان جام جهانی انگلیس گرفته تا چهرههای افسانهای مانند پله.
داستان فینان دوباره این مسئله را در مرکز توجه قرار میدهد و فهرست بازیکنانی که به این نقطه رسیدهاند، بسیار طولانیتر از چیزی است که اکثر هواداران تصور میکنند. گوردون بنکس یکی از محبوبترین دروازهبانانی بود که این ورزش به خود دیده است، با این حال حتی او نیز احساس کرد مجبور است از مدالی که نشانه بزرگترین پیروزی تاریخ انگلیس بود، جدا شود.
بنکس تمام مسابقات جام جهانی ۱۹۶۶ را بازی کرد و بعدها آن مهار مشهور مقابل برزیل در سال ۱۹۷۰ را به ثبت رساند. با وجود این افتخارات، او هرگز بیش از ۱۰۰ پوند در هفته درآمد نداشت و بدون چیزی حتی مشابه امنیت مالی فوتبالیستهای مدرن بازنشسته شد. سرمایهگذاریهای تجاری او پس از فوتبال شکست خورد و نیاز به حمایت از فرزندانش سرانجام او را مجبور به تصمیمی کرد که هرگز تصورش را نمیکرد. او در سال ۲۰۰۱ مدال قهرمانی جام جهانیاش را در کریستی به حراج گذاشت و این مدال به قیمت ۱۲۴۷۵۰ پوند فروخته شد.

چند تن از همتیمیهای بنکس در ۱۹۶۶ نیز همان مسیر را در پیش گرفتند چون شرایط برای آنها سختتر شد. جورج کوهن، دیگر عضو تیم ۱۹۶۶، با تصمیمات سختی روبرو شد. این مدافع راست فولام یکی از آمادهترین بازیکنان تیم الف رمزی بود و نقش مهمی در تیمی داشت که جام را در ومبلی بالای سر برد. او در سال ۱۹۹۸ مدال جام جهانیاش را برای کمک به تامین هزینههای دوران بازنشستگی فروخت و فولام آن را به قیمت ۸۰۰۰۰ پوند خرید.
سر جف هرست، قهرمان فینال ۱۹۶۶، همان انتخاب را انجام داد. هرست یک پیشنهاد قابل توجه از وستهم دریافت کرد که گفته میشود حدود ۱۵۰۰۰۰ پوند بود، تا مدالش را بفروشد و این باشگاه بتواند آن را در کنار مجموعهٔ بابی مور و مارتین پیترز در یک موزه جدید به نمایش بگذارد.
بابی مور هرگز مدالش را نفروخت اما تمام مجموعه او هفت سال پس از مرگش به حراج گذاشته شد و وستهم هر ۷۹ مورد از جمله مدال قهرمانی ۱۹۶۶ را برای نمایش عمومی خرید. این مجموعه به نقطه کانونی موزه این باشگاه تبدیل شد و اطمینان حاصل کرد که میراث مور برای نسلهای آینده در دسترس باقی بماند.
پله به عنوان یکی از بزرگترین ورزشکاران تاریخ ورزش شناخته میشود اما حتی او نیز در نهایت از مدالهایی که دوران حرفهای او را تعریف میکردند، جدا شد. این اسطوره برزیلی در سال ۲۰۱۶ تمام مجموعهاش را شامل بیش از دو هزار قلم، از جمله هر سه مدال قهرمانی جام جهانیاش، به حراج گذاشت. مدال ۱۹۵۸ او به قیمت ۲۰۰۰۰۰ پوند فروخته شد، در حالی که مدال ۱۹۶۲ او ۱۴۰۸۰۰ پوند به دست آورد.

این حراج شامل نسخه بازسازی شده از جام ژول ریمه بود که پس از قهرمانی برزیل در سال ۱۹۷۰ ساخته شده بود و تا ۴۲۰۰۰۰ پوند ارزشگذاری شده بود، همچنین توپ مورد استفاده برای ثبت هزارمین گل دوران حرفهای او نیز در میان این اقلام بود. ابعاد این حراج آن را به یکی از بزرگترین فروشهای یادبودهای ورزشی در تاریخ تبدیل کرد.
آلن بال، یکی از چهرههای کلیدی دیگر در قهرمانی ۱۹۶۶ انگلیس، مدال جام جهانی و کلاهش را در سال ۲۰۰۵ فروخت. این اقلام بعدها در سال ۲۰۲۲ دوباره به حراج گذاشته شد و مدال او به قیمت ۲۰۰۰۰۰ پوند و کلاهش به ۱۱۵۰۰۰ پوند رسید.
ترور فرانسیس، اولین فوتبالیست یک میلیون پوندی تاریخ، مجموعهای چشمگیر از مدالها را در دوران حرفهای فوتبالش به دست آورده بود که شامل دو جام اروپایی با ناتینگهام فارست میشد. پس از مرگ او در سال ۲۰۲۳، مجموعه این بازیکن به قیمت ۱۳۵۰۰۰ پوند فروخته شد.
به همین ترتیب، مدالهای گوردون مک کویین، چهرهای تاثیرگذار در لیدز، منچستریونایتد و اسکاتلند، نیز از سوی خانوادهاش پس از مرگ او در سال ۲۰۲۳ به فروش گذاشته شد. مدال قهرمانی جام حذفی ۱۹۸۳ او و مجموعهای از مدالهای نایب قهرمانی از فینالهای بزرگ اروپایی در مجموع ۶۰۰۰۰ پوند ارزشگذاری شد.
این فهرست بسیار فراتر از این نامها امتداد مییابد. اسطورههایی مانند جرج بست، تری مک درموت، تامی اسمیت و حتی بازیکنان دوران مدرن مانند گری شاو نیز از مدالهایی که دوران حرفهایشان را تعریف میکردند، جدا شدهاند. این اتفاق یادآور این است که تعداد ستارههایی که به این موقعیت کشانده شدهاند بسیار زیاد است، به حدی که هیچ نوشته واحدی نمیتواند همه آنها را پوشش دهد.
در میان تمام این داستانها، یک موضوع برجسته است. بازیکنان سابق تنها کسری از دستمزدهای امروز را به دست میآوردند و بسیاری بدون این که از شبکههای امنیتی برخوردار باشند که فوتبالیستهای امروز آن را بدیهی میدانند، بازنشسته میشدند. بدون نقشهای مربیگری یا کار رسانهای برای تکیه کردن بر آن، چشمانداز زندگی پس از فوتبال اغلب تیره و یادآور صریحی از این بود که امنیت تا چه اندازه میتواند به محض پایان یافتن تشویقها، ناپدید شود.