
به گزارش ورزش سه، خداداد بازیکنی با پیراهن رنگ و رو رفته و سری تراشیده آنچنان موی دماغ مدافعان نامدار پرسپولیس در لیگ آزادگان (سال 1369) شده بود که در نهایت یک پنالتی گرفت اما ضربه او در دقایق آخربا شیرجه سعید عزیزیان هدر رفت. با اینحال این نورسیده مشهدی اسم خود را در ذهن نزدیک به صد هزار تماشاچی حاضر در استادیوم آزادی که برای تماشای روز اول مسابقات به ورزشگاه آمده و منتظر یک برد آسان برای پرسپولیس مقابل ابومسلم بودند، ثبت کرد.
در واقع او برای شهرت بعنوان یک بازیکن شهرستانی در خیل ستارگان دهه 60 فوتبال ایران حتی 90 دقیقه هم صبر نکرد و در اوین بازی رسمی زندگی، از جوانی که فقط در زمین خاکیهای مشهد پا به توپ میشد، تبدیل به یک ستاره نوظهور شد.
او خیلی زود و در بارش اولین برف زمستانی همان سال به تیم ملی دعوت شد اما پس از یک روز متوجه شد که این زمین بازی متعلق به او نیست؛ بنابراین در تصمیمی که کمتر سابقه داشت با عذرخواهی از علی پروین سرمربی تیم ملی به او قول داد که بعد از قویتر شدن به جمع برگزیدگان برخواهد گشت، بازگشتی که سالها طول کشید. در این سالها، پروین، استانکو و حتی محمد مایلیکهن به درخشش او بیاعتنا بودند و او هم در تیمهایی توپ میزد که مقابل استقلال و پرسپولیس بدرخشد. (اگر فرصت داشتید هایلایت بازی معروف پرسپولیس – فتح را تماشا کنید تا ببینید از چه بازیکنی حرف میزنیم).
چندی بعد، خداداد (بعنوان یار قرضی) با سه بازی در رقابتهای باشگاهی آسیا بدل به ستاره پرسپولیس استانکو شده بود، و دو سه هفته بعد فقط با پنج مسابقه در جام ملتهای آسیا 1996 بدل به بهترین بازیکن تورنمنت؛ با درخششی انفجاری در بالاترین سطح فوتبال آسیا که برای تبدیل شدنش به اولین برنده ایرانی توپ طلای این قاره کافی بود.
خداداد، از آن زمان تا پایان فوتبالش یکی از محبوبترین و البته خبرسازترین بازیکنان ایران باقی ماند. ستارهای که غیبتش در تیم پرستاره 2002 در نهایت لطمهای بزرگ به نسلی زد که برای دومین صعود متوالی فقط او را کم داشت؛ عزیزی اما 4 سال بعد با یک دعوت اتحمیلشده و در حین یک تعویض اللهبختکی از سوی برانکو گره تیم ملی را در قطر باز کرد تا حذف فاجعهبار در دور اول مقدماتی جای خود را به صعودی آسان به آلمان 2006 بدهد. آن هم در شرایطی که سرمربی کروات، وفادار به بلاژویچ، روی خوشی به خداداد نشان نمیداد و او را نمیخواست و در سریعترین فرصت هم خطاش زد تا در جشن پایانی اثری از خداداد در سومین صعود تیم ملی نباشد.
عزیزیدر تمام بازیکنی خوش قریحه و نابغه، با توانایی تصمیم گیری سریع و باز کردن درها بوده است. خاصیتی که درمهمترین گل تاریخ فوتبال ایران (8 اذر 1376، ملبورن) نمود دارد. برداشتن توپ از میان دو مدافع تنومند استرالیا و رو در رو شدن سریع با مارک بوسنیچ نامدار و زدن ضربهای غیرقابل محاسبه برای گلر و چرخ زدن توپ به سمت دروازه. همه اینها در چند ثانیه؛ درحالیکه خودش در واکنش به تحسینها یک بار گفته بود تصمیم بهتر پاس دادن به ابراهیم تهامی بود که کنار دستش قرار داشت، درحالیکه بهتر از این گل را هرگز نمیشود زد.
او در زمان "غزال تیزپا" و "حماسهساز ملبورن" تنها کسی بود که به شهرت افسانهای احمد عابدزاده تنه میزد و در عین حال همچنان در زمین میدرخشید.
خداداد با خداحافظی از دنیای بازیگری فوتبال سرعت و تصمیمهای برق آسا را به زندگی شخصی برد، پس کم نیست خاطراتی که پیش خودمان فکر کردیم خداداد نباید در مرکز آن قرار میگرفت و شاید کم کم، آن مسیر پر پیچ و خم به امروز رسید. یک کارشناس که برای برق زدن بین مهمانهای سن و سالدار و کسل کننده کلمات گفته نشدهای را به زبان میآورد که با گذشت یک هفته همچنان مایه بحث و جدل است...
خداداد 54 ساله است و بیست سال از وداعش با زمین فوتبال میگذرد. زمانی طولانی و کافی برای پختگی و دوری از عصبانیت و خشم و به دست آوردن کنترل بر زبان، اما شما خداداد هستید و عادت مهمتان سرعت و شتاب. همیشه با ناخودآگاه پیش رفتهاید.
عذرخواهی خداداد از کریم باقری و افشین پیروانی بعد از بازی پرماجرای هفته گذشته تراکتور و پرسپولیس، هرگز به مانند صحبتهای پیشین او در میکسدزون بازی ذوب آهن بازتاب نیافت اما به نظر، شروع چیزی بود که از او به عنوان یکی از بزرگترین ستارگان فوتبال ایران انتظار داریم.

خداداد در حالی وارد میکسدزون ورزشگاه یادگار امام شد که قصد داشت صحبتی کوتاه انجام دهد و تنها از کریم باقری و افشین پیروانی عذرخواهی کند. او این معذرتخواهی کامل، بدون لکنت و مستقیم را انجام داد و شاید هم نمیدانست قرار است تنها فرد در باشگاه تراکتور باشد که این حرکت را انجام دهد که البته باتوجه به نظرات افراطی و شدید هواداران تراکتور، این عذرخواهی خداداد نیازمند شجاعت و شهامت بالایی هم بود و احتمالا بسیاری دیگر نیز به همین علت از آن طفره رفته یا در خفا از باقری دلجویی کردند.
نکته جالب اینکه شاید خداداد عزیزی انتظار داشت که این صحبتهایش بازتاب بیشتری در فضای عمومی فوتبال ایران پیدا کند اما نه در میان هواداران تراکتور و نه در میان طرفداران پرسپولیس، توجه چندانی را متوجه خود ندید. اما خداداد دوست دارد که شما برگردید و آن مصاحبه را تماشا کنید، این تصویری است که باید از ستاره سابق تیم ملی فوتبال ایران در ذهنتان بماند.
او بازیکن تیم اف ث کلن آلمان بوده وآنجا این مهاجم ایرانی را کداک صدا میکردند. با اشارهای به برق فلاش دوربین در لحظه کوتاه ثبت عکس. آن وقتها دوربینها نگاتیو بودند و در تلاش برای ورود به عصر دیجیتال. کداک – بزرگترین شرکت مربوط به صنعت عکاسی، در همین دورهها ورشکست شد، وقتی نخواست آغوش را برای تغییر باز کند.
یک هفته بعد از عذرخواهی او در قبال اظهارات جنجالی تلویزیونی در ویژه برنامه قرعهکشی جام جهانی، او یک موضع متفاوت دیگر را این بار در قبال کریم باقری به نمایش گذاشت. آیا خداداد تغییر کرده است؟
باهم دوران فوتبال خداداد را با تصاویری مرور میکنیم تا پی ببریم اهمیت او در فوتبال ایران فراتر از گلی است که منجر به صعود تیم ملی ایران به جام جهانی و شکلگیری نسلی به نام نسل 98 شده است:

اولین پیراهن باشگاهی حرفهای که تن خداداد رفت، پیراهن تیم شهر زادگاهش ابومسلم بود. تیمی که با آن خداداد برای خود نامی دست و پا کرد و به سبب درخشش در آن به تیم امید ایران نیز دعوت شد

اولین تصویر پوستری خداداد عزیزی در نشریات. خداداد با لباس تیم برزیل اینگونه روبروی دوربین نشسته تا در آستانه شروع سال ۱۳۷۱ عکس او در کنار بزرگان آن زمان فوتبال ایران در سالنامهی یکی از نشریات معروف آن زمان فوتبال ایران قرار گیرد. نویدی برای ظهور یک ستاره در فوتبال ایران. آن هم چه ستارهای!

در جمع بازیکنان تیم امید ایران. تیمی به مربیگری حسن حبیبی که در راه رسیدن به المپیک ۱۹۹۲ بارسلون ناکام ماند. همچون همه تیمهای امید ایران. اما اغلب بازیکنان آن تیم چندی بعد راه به تیم ملی و باشگاههای بزرگ پیدا کردند.

در ترکیب تیم ملی ایران قبل از جام ملتهای ۱۹۹۲. خداداد که برای اولین بار توسط علی پروین به تیم ملی دعوت شده در بازی دوستانه مقابل لکوموتیو مسکو برای تیم ملی بازی میکند اما خودش هم خوب میداند که جایی در لیست نهایی نخواهد داشت. همین میشود که ساکش را برمی دارد و میرود. بازی در تیم فتح و دور بودن از سطح اول فوتبال ایران باعث میشود تا او چهار سال دیگر برای رسیدن به پیراهن تیم ملی صبر کند.

در ترکیب تیم بهمن در سال ۷۵. در کنار فرهاد مجیدی و بازیکنانی چون استیلی، محمدخانی، نوازی، مهدوی و ... خداداد پس از ابومسلم برای خدمت سربازی به تیم فتح رفت و با درخشش در این تیم و به خصوص بازی مقابل پرسپولیس در جام حذفی سال ۷۳، بیش از پیش خود را مطرح کرد و جذب تیم خصوصی و تازه تاسیس بهمن شد. تیمی که در دو فصل ۷۴ و ۷۵ پس از پرسپولیس نایبقهرمان لیگ شد.

نقطه عطف زندگی ورزشی خداداد. باز کردن دروازه پرسپولیس و احمدرضا عابدزاده در هفته اول لیگ آزادگان ۷۶-۷۵. بهمن دو بر یک پرسپولیس را میبرد و چشم استانکو به جمال مهاجم ریزنقش بهمن که تازه با پایان خدمت سربازی فرصت حضور در لیگ را پیدا کرده روشن میشود. چندی بعد او یار کمکی پرسپولیس در آسیا میشود و دیگر محمد مایلیکهن نمیتواند او را برای تیم ملی انتخاب نکند.

بازگشت به تیم ملی پس از چهار سال در بازی دوستانه با ترکمنستان قبل از جام ملتهای ۱۹۹۶. درخشش با پرسپولیس در بازیهای آسیایی و زدن سه گل برای این تیم در سه بازی باعث میشود تا مایلیکهن که در مرحله اول جام ملتها او را ندیده بود به تیم ملی دعوتش کند و این سرآغاز درخشش او در فوتبال آسیا شود.

گریه تلخ خداداد روی نیمکت تیم ملی پس از حذف تیم ملی در نیمهنهایی جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶ مقابل عربستان. خداداد که در مرحله گروهی با دریبل دو بازیکن عربستان اولین گل ملیاش را به ثمر رسانده بود و در بازی با کرهجنوبی نیز یکی از شش گل ایران را زده بود در جدال نیمهنهایی با عربستان یک گل آفساید زد اما در نهایت روی نیمکت نشست تا با خراب شدن سه ضربه پنالتی ایران، حسرت نرسیدن به فینال را بخورد

در صف بازیکنان ایرانی برای دریافت مدال سومی جام ملتهای آسیا ۱۹۹۶. جایزه بهترین بازیکن جام و سپس بازیکن سال آسیا در انتظار اوست. حالا تیم ملی ایران با او و نسلی طلایی روح دوبارهای بر کالبد فوتبال شکستخورده ایران در آن سالها میدمد.

جدال با قطر، آخرین حضور محمد مایلی کهن روی نیمکت تیم ملی. خدادادی که با مایلیکهن به مشکل برخورده بود کم کم در مقدماتی جام جهانی ۹۸ از ترکیب اصلی دور شده بود. او در ریاض مقابل عربستان حتی بازی نکرد. هشت بازی بدون گل زده. اما با رفتن مایلی کهن و آمدن ویرا در سه بازی سه گل مهم برای فوتبال ایران زد. یکی به ژاپن و دو تا به استرالیا

در تقابل با لوتار ماتیوس. در سال ۷۶ با درخشش در تیم ملی به تیم کلن در بوندسلیگا پیوست و یک گل زیبا هم به الیور کان و بایرن مونیخ زد

جام جهانی و کفشهای زرد. گلی برای او در جامهای جهانی ثبت نشد و مهمترین حاشیه بازی با آمریکا نیز با اعتراض او به جلال طالبی بر سر تعویض رقم خورد.

بازگشت با آمریکا. پس از جامجهانی به دلیل اختلاف با فدراسیون صفایی فراهانی مدتی در تیم ملی غایب بود. بازیهای آسیایی بانکوک را به همین دلیل از دست داد. اما برای بازی دوستانه مقابل آمریکا بلاخره منصور پورحیدری او را به تیم ملی دعوت کرد و با بازی درخشان خود پس از مدتها هوادارانش را با فوتبال نابش سر کیف آورد.

روزگارش در آمریکا و تیم سنخوزه. حیف از استعدادی که به دلیل اخلاق خاص خداداد در فوتبال اروپا دیده نشد. مردی که با اکثر مربیانش به مشکل خورد و هم در اروپا و هم در تیم ملی فرصتهای بازی را از دست داد.

در اردوی تیم ملی بلاژویچ و در کنار میناوند. باز هم اختلاف با صفایی فراهانی و بلاژویچ باعث شد تا خداداد از تیم ملی کنار رود. چه بسا اگر او مانده بود تیم بلاژویچ با زوج رویایی دایی و خداداد و حضور علی کریمی به جام جهانی میرفت

بازگشت به فوتبال ایران با پیراهن پاس در سال ۸۲. رابطه سینوسی خداداد و دایی در بازی برگشت پرسپولیس و پاس در لیگ برتر ۸۳-۸۲ به قعر خود رسید. دیداری سرشار از کریخوانی و حتی فحاشی. پاس چهار بر سه پرسپولیس را برد همچون بازی رفت که دو بر یک به برتری رسیده بود. خداداد در همین بازی برگشت گل برتری پاس را زد و قبل از آن هم با یک ضربه ایستگاهی تماشایی دروازه استقلال را باز کرده بود تا برتری یک گله در مقابل رقیب اصلی، در پایان لیگ این خداداد باشد که به عنوان کاپیتان پاس جام قهرمانی را بالای سر ببرد.

سابقه اختلاف خداداد و بلاژویچ باعث شد تا دستیار او هم تا مدتها روی خوشی به خداداد نشان ندهد. اما شرایط دشوار تیم ملی در صعود به جام جهانی باعث شد تا خداداد چهار سال پس از آخرین حضور رسمیاش در تیم ملی در جام ملتهای ۲۰۰۰، در بازی حساس با اردن در امان به عنوان یار تعویضی به میدان برود و تاثیر زیادی در برد ایران هم در این بازی و هم در بازی بعدی مقابل قطر داشته باشد. آخرین حضور او با پیراهن تیم ملی در دوحه و مقابل قطر بود که با بازیگردانی خود موجب کامبک ایران و پیروزی سه بر دو در دوحه شد.


با پیراهن راه آهن و در جدال با مجتبی جباری. آخرین فصل حضور خداداد در فوتبال. بدین ترتیب در سال ۸۴ خداداد از بازی در میادین خداحافظی کرد