
به گزارش "ورزش سه"، آلفونسو برگشته است؛ اما مسیری طولانی و پرفرازونشیب را پشت سر گذاشته. ستاره بایرن مونیخ پس از پارگی رباط صلیبی و آسیب غضروفی در زانوی راست، دوباره به میادین بازگشته است. این مدافع چپ پس از مصدومیتی که ۲۳ مارس ۲۰۲۵ در اردوی تیم ملی کانادا دچارش شد، ۲۶۱ روز بعد با ورودش به زمین در دیدار لیگ قهرمانان اروپا مقابل اسپورتینگ دوباره بازی کرد.
دیویس حالا در تازهترین شماره مجله رسمی باشگاه بایرن با نام ۵۱، از دوران رنجآورش پرده برداشته است. او درباره لحظه مصدومیت وحشتناک در دیدار ردهبندی لیگ ملتهای کونکاکاف میگوید:«شنیدم که سه بار صدای تق تق آمد. کل پایم، از زانو تا مچ، بیحس شد.» با این وجود، برای مدت کوتاهی به بازی ادامه داد. دیویس توضیح میدهد:«پر از آدرنالین بودم و تقریباً دردی حس نمیکردم. اما وقتی خواستم اسپرینت بزنم، فهمیدم یک چیزی درست نیست. فقط با خودم گفتم: این دیگر چه بود؟»
سپس شوک اصلی فرا رسید. دیویس میگوید:«وقتی تشخیص نهایی را از دکتر شنیدم، تمام انرژی از بدنم خارج شد.» او ادامه میدهد:«بعد از عمل جراحی که بیدار شدم، به پایم نگاه کردم و باورم نمیشد چه اتفاقی افتاده. بعد سؤالها شروع شد: آیا دوباره همان بازیکن سابق میشوم؟ آیا دوباره میتوانم بازی کنم؟ اگر نتوانم چه؟»
احساسات به او هجوم آورد:«اولین باری که بعد از عمل به حمام رفتم، همه احساساتم فوران کرد. زدم زیر گریه.»

دیویس توصیف میکند که در ابتدا چه اندازه سختی کشیده است:«درد داشتم، نمیتوانستم پایم را خم کنم و شش، هفت هفته اصلاً قادر به راه رفتن نبودم. شبها بهسختی میخوابیدم و عرقریزان از خواب میپریدم.»
او اضافه میکند:«از نظر ذهنی، روند بهبودی سختتر از نظر جسمی بود. اینکه دقیقاً ندانی چقدر دور از میادین خواهی بود. اینکه نتوانی بازی کنی. اینکه هر روز مجبور باشی همان کارهای تکراری را انجام بدهی، یک جایی ذهنت خسته میشود و میگوید: دیگر نمیخواهم.»
اما دیویس تسلیم نشد:«به خودم گفتم: یا میتوانم اینجا بنشینم و حالم بد باشد، یا میتوانم مثبت بمانم و بجنگم. و همین کار را کردم. میدانستم غر زدن هیچ فایدهای ندارد.» او میگوید بزرگترین چیزی که از آن دوران سخت آموخته، «صبر» بوده است.
جمعبندی دیویس این است:«حالا میدانم که هیچچیز را نباید بدیهی فرض کنم. امروز که روی چمن هستم، حتی بیشتر از قبل از مصدومیتم تلاش میکنم. خوشحالم که میتوانم ورزشی را انجام بدهم که عاشقش هستم؛ در کنار آدمهایی که دوستشان دارم. اینکه بیرون باشم، بجنگم و برنده شوم.»