کد خبر : 1424796 | 10 تیر 1396 ساعت 16:07 | 78.2K بازدید | 0 دیدگاه

یادداشت ویژه بعد از درخشش دوباره مانشافت 

هوای فوتبال آلمان همیشه آفتابی است، ولی چرا؟

حمیدرضا صدر به بهانه راهیابی آلمان به فینال جام کنفدراسیون ها به کالبد شکافی دلایل توفیق ژرمن ها از دورانی به دوران دیگر پرداخته...

هوای فوتبال آلمان همیشه آفتابی است، ولی چرا؟

"... چه اهمیتی دارد کریستیانو رونالدو و لیونل مسی هر سال توپ طلا را در دست های شان می گیرند؟ این فوتبال آلمان است که بی اعتنا به جوایز فردی جلو می رود و جلو"... ژرمن ها این بار هم نام و لقب و ستاره سالاری را به هیچ گرفتند و پریدند آن بالا. در رقابت های یورو زیر بیست و یک سال 2017 اسپانیا را شکست داده و قهرمان شدند و در جام کنفدراسیون ها هم پا به دیدار نهایی گذاشتند. 


رویکرد آلمان در جام کنفدراسیون ها با همه تیم ها تفاوت اساسی داشت. پرتغال با کریستیانو رونالدو، آندره گومز و موتینیو راهی میدان شد، شیلی با آلکسی سانچز، کلودیو براوو و آرتورو ویدال و... آلمان با آندره تراشتگن، جولیان دراکسلر و لئو گورتسکا ( که کسی او را نمی شناخت). آلمان نه با تیم اول یا دومش، بلکه با تیم سومش راهی میدان شد. یواخیم لو بزرگان را راهی تعطیلات کرد: مانوئل نوئر، تونی کروس، مت هاملز، جروم بواتنگ، مارکوس ریوس و توماس مولر را. آنها را کنار گذاشت و با جوانانش راهی فینال جام کنفدراسیون ها شد. بی تکبر، بی ادا، بی اطوار، تکیه داده به برنامه ای غبطه انگیز.

 


راز توفیق ژرمن ها چیست؟ چرا همیشه آن بالا هستند؟


همه چیز از نمایش رنگ پریده آلمان در جام جهانی 1998 آغاز شد. از شکست 0-3 برابر کرواسی در یک چهارم نهایی. آنها دو سال بعد در یورو 2000 بدون پیروزی در آخرین رده گروه شان قرار گرفتند. با شکست از انگلیس و همین طور سقوط 0-3 برابر پرتعال بسیار جوان. آن زمان متوسط سن تیم ملی آلمان شده بود 2/30 سال و لوتار ماتیوس سی و نه ساله نقش سوییپر را بازی می کرد. راهیابی به فینال جام جهانی 2002 برتافته از درخشش الیور کان، میشائیل بالاک و میروسلاو کلوزه بود و ژرمن ها دو سال بعد در مرحله گروهی یورو 2004 هم سقوط کردند. باز هم بدون پیروزی و این بار شامل تساوی با لتونی بی نام و نشان.

 

1207180


ولی همان زمان کشتی راه افتاده و ژرمن ها به بازسازی فوتبال شان روی آورده بودند. برنامه کشف استعداد ها موسوم به Talentförderprogram”" از سال 2003 اجرا شد. فدراسیون فوتبال آلمان باشگاه های بوندسلیگا یک و دو را مجبور کرد بخشی از سرمایه شان را در فوتبال پایه خرج کنند و حداقل یک تیم از زیر سیزده ساله ها - سال به سال - تا زیر نوزده ساله ها برپا سازند و خود فدراسیون هم بیش از هشتصد میلیون یورو در این زمینه سرمایه گذاری کرد. تیم ها ملزم به رعایت "قانون بازیکن محلی" شدند. قانونی که می گفت حداقل هشت بازیکن از تیم های پایه باید بومی باشند. حالا بیش از پنج هزار کودک و نوجوان در این تیم ها بازی می کنند و  فوتبال آلمان در حال حاضر صد هزار تیم جوانان ثبت نام کرده در فدراسیون دارد و دو میلیون بازیکن زیر هجده سال. همان برنامه باشگاه ها را ملزم به برپایی زیر ساخت ها کرد: سه زمین چمن شامل نورافکن ها، سالن سرپوشیده...


در حال حاضر آلمان به 366 منطقه برای زیر ذره بین بردن استعدادهای هشت تا چهارده ساله تقسیم شده. همان هایی که توسط بیش از هزار مربی که جملگی مدرک ب یوفا به جلو رانده می شوند. این رویکرد محض نمونه با رویکرد انگلیس ها که همه چیز را به باشگاه ها سپرده اند تفاوت های اساسی دارد. این که فدراسیون فوتبال آلمان عنان استعدادیابی را به باشگاه ها نسپرده. در کنار همه اینها قانون "50 درصد به علاوه یک" که 51 درصد مالکیت باشگاه های را در اختیار اعضای بومی قرار داده و اجازه نداده میلیونرها و کمپانی های داخلی و خارجی بیش از 49 درصد باشگاه را صاحب شوند. برخلاف مثلا چلسی که به رومن آبراموویچ روسی تعلق گرفت یا منچسترسیتی که از آن عرب ها شد. جانمایه این رویکرد این است که بومی ها اجازه نمی دهند باشگاه های شان استعدادهای محلی را نادیده بگیرند. 

 

1205776


تغییر قوانین مهاجرتی آلمان به تنوع نژاد و رنگ و همین طور بازی در تیم ملی آلمان منجر شد. آلمانی که هم نوئر و شواینشتایگر را به عنوان ژرمن ها موبور اصیل داشته و همین طور بواتنگ سیاه پوست، خدیرا تونسی تبار و اوزیل ترک تبار را. روزگاری فوتبال آلمان را با قدرت جسمی بازیکنانش می شناختند ولی آلمان این عصر چند وجهی شده. محض نمونه: مت هاملز بازیکن درشت اندامی است که با توپ هم معرکه بازی می کند. هاملز در صورت بازی برای آلمان دهه هشتاد در دفاع قرار نمی گرفت و مثل هروبش می پیوست به خط حمله. در آلمان دهه هفتاد فرانتس بکن بائر در قلب دفاع با توپ بازی می کرد و شوارتزنبک در کنارش توپ را بلافاصله به بکن بائر می سپرد و وظیفه اش انجام نبردهای تن به تن بود، ولی اکنون شوارتزنبک بدل به هاملز شده و هاملز هم مثل بکن بائر بازی می کند و هم شوارتزنبک. در چنین قابی آلمان جوان شد و جوان تر و متوسط سن تیم پایین آمد و پایین تر: متوسط سن آلمان فینالیست جام جهانی 2002 برابر 2/30 سال بود و در 2016 رسید به 3/26 سال. هسته تیمی که قهرمان 2014 جهان شد بازیکنان قهرمان یورو زیر بیست و یک ساله های 2009 بودند: نوئر، بواتنگ، هاودس، هاملز، خدیرا و اوزیل. حتی گل پیروزی بخش فینال 2014 را هم به صورت نمادین ماریو گوتزه بیست و دو ساله زد. حالا متوسط تیم آلمان در جام کنفدراسیون ها 2017  رسیده به 81/22 سال.


نتیجه آن رویکرد و این برنامه این بوده که آلمان از 2004 به بعد در همه تورنمنت ها تا نیمه نهایی ها و بالاتر از آن راه یافته: جام کنفدراسیون ها 2005: تا نیمه نهایی، جام جهانی 2006: سوم، یورو 2008: دوم، جام جهانی 2010: سوم، یورو 2012: تا نیمه نهایی، جام جهانی 2014: اول، یورو 2016: تا نیمه نهایی... 


همه اینها جانمایه رویکرد آلمانی را به رخ می کشد: "... هوای امروز آفتابی است، ولی هوای فردا آفتابی تر خواهد بود".

 

 

حمیدرضا صدر

 

 

 

از همین نویسنده بخوانید:

 

پوچتینو در لبه تاریخ و رویا

 

تابستان از نوع آرسنالی؛ بهترین‌ها را از دست بده

 

سایه و روشن های یک انتقال جنجالی

 

بازگشت رونالدو به منچستر‌یونایتد: هفت پرسش

 

نگاه انتقادی اکونومیست به صعود ایران!

 

کی‌روش: از منچستر تا تهران برخلاف مسیر آب

 

وقتی عروسی به کوچه ایران رسید 

 

روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد

 

از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین

 

زیدان - آلگری: نیش‌ها را به هیچ بگیر

 

توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد

 

فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد

 

گاسکویین 50 ساله: بدون نامه‌ای از محبوبه بی‌وفا

 

آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!

 

سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو

 

زیدان ماند و انریکه رفت

 

جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه

 

چلسی 2017: دویدن دنبال باد

 

شبی در آمستردام برخلاف جریان آب

 

وقتی هیولا، سرخپوست‌ها را بلعید

 

بازنگری تاریخی‌‌ترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352

 

کسی نمی‌گفت آفتاب در مونیخ می‌درخشد 

 

مسی: خرمن آتش در میعاد

 

ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو

 

تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا

 

سی ال؛ لبخند دارودسته مادریدی

 

یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی

 

میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق

 

منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمی‌کند؟

 

مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟

 

سایه روشن‌های جذاب‌ترین لیگ جهان 

 

مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول

 

قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376

 

بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...

 

سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته

 

بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی 

 

سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ

 

نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...

 

تو هم تمام شدی آقای ونگر

 

انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد‌ شد

 

خوردن استیک با دندان‌های مصنوعی

 

معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد 

 

تجدید خاطره با ایکر کاسیاس

 

آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا

 

بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین

 

لیگ قهرمانان: ناقوس‌ها برای که به‌صدا در می‌آیند؟

 

اولین توفان: وسترن در امجدیه

 

ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!

 

ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری

 

آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه

 

یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار  

 

لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور

 

از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن

 

از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش

 

رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟

 

جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار

 

از اوفارل تا کی‌روش: همان شهرزاد قصه‌گو

 

بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ

 

یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال

 

قربانگاه والنسیا، نفرین خفاش‌ها

 

فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ

 

آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشته‌اند؟

 

آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم

 

از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن

 

لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ

 

یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی 

 

گواردیولا در باتلاق انگلیسی

 

میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه

 

ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!

 

هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد

 

ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد

 

هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین

 

تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو می‌تواند؟

 

با این بارسلونا چه باید کرد؟

 

رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق

 

هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!

 

استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟

 

 وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروک‌های عمیق

دیدگاه‌ها