کد خبر : 1425881 | 16 تیر 1396 ساعت 19:17 | 110.7K بازدید | 0 دیدگاه

یادداشت ویژه در حال و هوای ترانسفر تایم

بارسلونا چرا و چگونه راه و رسم رئالی را پی گرفت؟

حمیدرضا صدر به تغییر سیاست باشگاه بارسلونا پرداخته؛ به بی اعتنایی کاتالان ها به محصولات آکادمی اش، با ناگزیری این مسیر...

بارسلونا چرا و چگونه راه و رسم رئالی را پی گرفت؟

به گزارش "ورزش سه"، وقتی بارسلونا در عصر طلایی اش با پپ گواردیولا جام ها را درو می کرد، طرفدارانش به محصولات آکادمی فوتبالشان می بالیدند و راه و رسم کهکشانی های رئال مادرید را به سخره می گرفتند؟ ولی حالا چی؟ آیا بارسا این دوران تفاوتی با رئال دارد؟


هنوز معروف ترین آکادمی فوتبال جهان به آنها تعلق دارد: لاماسیا. واژه ای در زبان کاتالانی به مفهوم "مزرعه". نهادی برآمده از دل انگاره های یوهان کرایف برای پرورش بازیکنانی با هنرهای تعریف شده از شش، هفت سالگی. مزرعه در عصر پپ گواردیولا یکی از بهترین تیم های تاریخ را به رخ کشید. با لیونل مسی، سرجیو بوسکتس، کارلس پویول، ژرارد پیکه، ژاوی و آندرس اینیستا بوده. اسپانیایی های مزرعه طلسم ناکامی تیم ملی اسپانیا در رقابت های بین الملی را شکستند و ماتادورها را در 2008 قهرمان یورو کردند. دو سال بعد شش بازیکن از پسران مزرعه میان یازده بازیکن راهی فینال جام جهانی 2010 شدند و در پایان جام را بالا بردند.


اکنون همه چیز فرق کرده و از بازیکنان عصر طلایی فقط مسی، اینیستا، بوسکتس و پیکه برجای مانده اند و از آن مهم تر تعداد کم شماری از پسران مزرعه فرصت راهیابی به تیم اصلی را پیدا کرده اند. سرجی روبرتو در ترکیب اصلی فصل سپری شده راهی میدان شد، ولی آن هم برتافته از شکنندگی دفاع راست بود. از این که بارسا گزینه مناسبی جایگزین دنی آلوز پیدا نکرد. در حالی که سرجی سامپر و منیر الحدادی بازیکنان بااستعدادی به نظر می رسیدند راهی گرانادا و والنسیا شدند، چرا که در قواره بارسا نبودند. بارسا در این دوران پی بازیکنانی رفت که امتحان شان را پس داده بودند: لوییز سوارز 82 میلیونی از لیورپول، پاکو آلکاسر 30 میلیونی از والنسیا و آندره گومز 35 میلیونی از والنسیا... شاید عجیب به نظر برسد ولی بارسا طی پنج فصل اخیر با کم کردن مبلغ خریدها و فروش هایش، 140 میلیون یورو خرج کرده و رئال مادرید در همین دوره 128 میلیون که یعنی کاتالان ها بیشتر دست به جیب برده اند.


جوزپ بارتومئو از 2014 که سکان بارسا را در دست گرفته از دو هدف حرف زد: جهانی تر کردن بارسا و سپس کسب درآمد بیشتر. او ادعا کرد که بارسا اولین باشگاه در جهان خواهد شد که یک بیلیون یورو گردش مالی داشته. چند هفته پیش راهی نیویورک شد و دفتر باشگاه را در ایالات متحده افتتاح کرد. پیش از آن دفتر باشگاه در هنگ کنگ افتتاح کرده بود و قرار است دفاتر بارسا در شانگهای و سائو پائولو را هم افتتاح کند. گفت دانشگاه فوتبال بارسلونا را خواهد گشود که هم در رشته معماری فارغ التحصیل خواهد داشت و هم در حقوق و روانشناسی. حتی پی روانه کردن شراب بارسلونا به بازار رفت. ولی همه اینها سوی دیگری هم داشته اند: تقابل با محصولات لاماسیا.


چالش ها، فشارها، تنش ها، جنگ ها و رقابت های داخلی بارسا به خودش تعلق داشته، فقط خودش. محض نمونه در اکثر باشگاه های انگلیسی هرم قدرت از بالا به پایین است: از مالک باشگاه می رسد به مربی و سپس به طرفداران. در بارسلونا این هرم وارونه است و 177 هزار عضو رسمی باشگاه هستند که هم سکوها را فرا می گیرند و هم رئیس باشگاه را انتخاب می کنند. آنها هستند که جریان رسانه ای به قول کرایف "بسان یک آتشفشان غران" را شکل می دهند. همان هایی که هم از هویت حرف می زنند و هم بی قید و شرط پیروزی طلب می کنند.


همان ها روی لوییز انریکه شمشیر کشیدند که پسران لاماسیا را نادیده گرفته، در حالی که اندریکه طی سه فصل شانزده محصول لاماسیا را راهی میدان کرد، بی آن که ستاره ای زاده شود. انریکه در اولین فصلش روی نیمکت بارسا، سه گانه رویایی را برای باشگاه به ارمغان آورد. هم لیگ را فتح کرد، هم جام حذفی را و هم لیگ قهرمانان را. ولی پس از سه فصل نوکمپ را ترک کرد: خسته، فرسوده، دل شکسته. طرفداران این دوران بارسا در فصل سپری شده با او برای اولین بار طعم شکست خفت بار را چشیدند. همان شبی که مردانشان در لیگ قهرمانان برابر پاری سن ژرمن با چهار گل له شدند و انریکه در مصاحبه پس از بازی در طوفان حمله ها گفت "مسئولیت شکست را می پذیرم، ولی وقتی می برم هم شما چنین هستید: کینه توز و بی ترحم".


از جنگ جهانی دوم به بعد فقط چهار مربی بیش از چهار فصل در بارسا دوام آورده اند. فرانک ریکارد پنج فصل ماند و وقتی رفت مربی له شده ای بود که پس از آن هرگز جایی در خور سال های توفیقش به دست نیاورد. یوهان کرایف هشت فصل روی آن نیمکت داغ نشست و با سکته قلبی از آن نیمکت جدا شد؛ چراکه بارسا نمی تواند برای فتح الفتوحاتش صبر کند.


خوان لاپورتا رئیس بارسا طی سال های 10-2003 بیشترین نقش را در دگرگونی باشگاه بازی کرد. بارسا طی سه سال با ریکارد برای اولین بار لیگ قهرمانان را فتح کرد و لاپورتا پس از او به گواردیولا امتحان نداده روی آورد و تاریخ بارسلونا را ورق زد. پسران لاماسیا اروپا را فتح کردند و عصر طلایی را رقم زدند و "برند" بارسا را باز تعریف کردند. ولی باشگاه با رفتن لاپورتا مسیر دیگری را پیمود. برای نیمار و سوارز 120 میلیون پرداخت و به خریدهای بی مصرفی تن داد: آردا توران، گومز و آلکاسر...


کرایف در 2015 در نقد سیاست های باشگاه گفته بود "... پول مسئله ثانویه است و باید به اصول و ارزش ها اولویت داد و بارسا هم اصولش را از دست داده و هم ارزش هایش را". ولی حقیقت این است که تصور این که پسران لاماسیا عصر طلایی گواردیولا را تکرار کنند، سخت است؛ خیلی زیاد. بارسلونا می خواهد "سوپر کلاب" باقی بماند: "ابرباشگاه" و ابرباشگاه چاره ای جز روی آوردن به بازار ندارد. همه اینها یعنی بارسا چاره ای جز تن دادن به بازی از نوع رئال مادرید نداشته و نخواهد داشت.

 

حمیدرضا صدر

 

 

 

از همین نویسنده بخوانید:

 

 طناب داری که آرام و بی صدا بافته شد

 

پوچتینو در لبه تاریخ و رویا

 

تابستان از نوع آرسنالی؛ بهترین‌ها را از دست بده

 

سایه و روشن های یک انتقال جنجالی

 

بازگشت رونالدو به منچستر‌یونایتد: هفت پرسش

 

نگاه انتقادی اکونومیست به صعود ایران!

 

کی‌روش: از منچستر تا تهران برخلاف مسیر آب

 

وقتی عروسی به کوچه ایران رسید 

 

روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد

 

از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین

 

زیدان - آلگری: نیش‌ها را به هیچ بگیر

 

توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد

 

فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد

 

گاسکویین 50 ساله: بدون نامه‌ای از محبوبه بی‌وفا

 

آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!

 

سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو

 

زیدان ماند و انریکه رفت

 

جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه

 

چلسی 2017: دویدن دنبال باد

 

شبی در آمستردام برخلاف جریان آب

 

وقتی هیولا، سرخپوست‌ها را بلعید

 

بازنگری تاریخی‌‌ترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352

 

کسی نمی‌گفت آفتاب در مونیخ می‌درخشد 

 

مسی: خرمن آتش در میعاد

 

ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو

 

تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا

 

سی ال؛ لبخند دارودسته مادریدی

 

یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی

 

میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق

 

منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمی‌کند؟

 

مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟

 

سایه روشن‌های جذاب‌ترین لیگ جهان 

 

مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول

 

قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376

 

بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...

 

سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته

 

بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی 

 

سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ

 

نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...

 

تو هم تمام شدی آقای ونگر

 

انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد‌ شد

 

خوردن استیک با دندان‌های مصنوعی

 

معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد 

 

تجدید خاطره با ایکر کاسیاس

 

آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا

 

بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین

 

لیگ قهرمانان: ناقوس‌ها برای که به‌صدا در می‌آیند؟

 

اولین توفان: وسترن در امجدیه

 

ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!

 

ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری

 

آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه

 

یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار  

 

لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور

 

از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن

 

از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش

 

رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟

 

جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار

 

از اوفارل تا کی‌روش: همان شهرزاد قصه‌گو

 

بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ

 

یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال

 

قربانگاه والنسیا، نفرین خفاش‌ها

 

فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ

 

آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشته‌اند؟

 

آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم

 

از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن

 

لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ

 

یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی 

 

گواردیولا در باتلاق انگلیسی

 

میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه

 

ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!

 

هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد

 

ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد

 

هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین

 

تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو می‌تواند؟

 

با این بارسلونا چه باید کرد؟

 

رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق

 

هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!

 

استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟

 

 وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروک‌های عمیق

دیدگاه‌ها