کد خبر : 1641458 | 13 مهر 1398 ساعت 16:00 | 19.5K بازدید | 0 دیدگاه

بالاخره روز خوب رسید؛

مرتضی منصوری؛ از بستنی‌فروشی تا تیم ملی

مرتضی منصوری را می‌توان یکی از ناشناخته‌شده‌ترین دعوت شده‌های لیست ویلموتس دانست.

مرتضی منصوری؛ از بستنی‌فروشی تا تیم ملی

به گزارش "ورزش سه"، مرتضی منصوری تا همین چند سال پیش فوتبال را کنار گذاشته بود تا برای امرار معاش به شغل‌های دیگر روی بیاورد.


خودش در این‌باره می‌گوید: «یک زمانی شده بود که بعد از خدمت سربازی من کاملا قید فوتبال را زده بودم و از شوش به اهواز رفته بودم و در یک مغازه بستنی‌فروشی کار می‌کردم. باز خدا خیر بدهد آن مربی‌ای که به مغازه‌ام در اهواز آمد و گفت برو تست بده. واقعا خیلی سخت است که از لیگ دسته سه به لیگ برتر برسی.»


منصوری سه سال پیش بود که به شهر خودرو پیوست. طی سال‌های اول و دوم شرایط خیلی برای او خوب پیش نمی‌رفت ولی با آمدن یحیی گل محمدی همه چیز تغییر کرد و او به یک‌باره یکی از مهره‌های کلیدی تیم در سالی شد که شهر خودرو نمایش‌های تحسین‌برانگیز و چشم‌نوازی داشت و در 27 سالگی بیشتر برای اهالی فوتبال ایران شناخته شد.

 

1440498


اما کلید مطرح شدن مرتضی منصوری دو نمایش خوب او برابر سپاهان در فصل گذشته بود؛ یکی دیداری که طلایی‌پوشان با تک گل مهرداد محمدی در نقش جهان پیروز شدند و یکی هم دیدار برگشت که با نتیجه تساوی تمام شد. در هر دو دیدار منصوری نمایش فوق‌العاده‌ای داشت تا امیر قلعه‌نویی او را به عنوان اولین خرید تیمش رونمایی کند.


مدافع 28 ساله سپاهان که فصل گذشته علی‌رغم نمایش‌های خوب، نتوانسته بود، پاس گلی ارسال کند و گل بزند، در هفت دیدار برای سپاهان دو بار برای هم‌تیمی‌هایش پاس گل ارسال کرده و یک گل دیدنی در جام حذفی مقابل خیبر خرم آباد ثبت کرده است. مهم‌تر از همه اینکه سپاهان در هفت دیدار اخیر (6 دیدار لیگ و یک دیدار جام حذفی) هیچ گلی دریافت نکرده و منصوری یکی از ارکان این موفقیت بوده است.


منصوری حالا تفاوت‌های زیادی با منصوری سه سال گذشته در شهر خودرو دارد. او در آخرین لیست ویلموتس توانسته به تیم ملی راه یابد و این کار با آمار و نمایش‌های خوبی تحقق پیدا کرده که با پیراهن سپاهان در پست دفاع راست انجام داده است.


البته خودش هم به این آینده خوش‌بین بوده و در اولین مصاحبه‌اش پس از پیوستن به سپاهان، اینگونه در مورد سال‌هایی که شرایط بر وقف مراد او نبود، صحبت می‌کند : « ته دلم احساس خوبی بود که اتفاق‌های خوبی برایم رخ می‌دهد. یک جمله هست که می‌گوید "بالاخره یک روز خوب می‌آید"؛ من این جمله را باور داشتم.»

 

1440497

 

1440496

دیدگاه‌ها