به گزارش "ورزش سه"، چند سال پیش بود که نام فردین رابط به عنوان یک بازیکن جوان و مستعد بر سر زبانها افتاد. خصوصا که داستان های مربوط به کولبری در غربیترین نقطه ایران، روایت او در جمع آبیهای تهرانی را جذابتر هم کرده بود. اما هر چقدر قصه رسیدن فردین به پیراهن استقلال برایش شیرین بود، به همان اندازه طعمی تلخ را در دور شدنش چشید. رابط در حال حاضر سه سال است که دیگر در فوتبال ایران نیست. او در این مدت، فراز و نشیبهای زیادی داشته و به جرگه متاهلین هم پیوسته. اما همچنان غربت وطن و دوری از فوتبال ایران، روی شانههای آن کولبر نوجوان که حالا 23 ساله است، سنگینی میکند. موضوعی که بهانه ای شد تا خبرنگار "ورزش سه" به سراغش رفته و احوالش را جویا شود. احوالی که البته خوب است اما دلخور است و همچنان بهانه وطن را میگیرد. مشروح مصاحبه با فردین رابط را در ادامه بخوانید:
* موافقی از جایی شروع کنیم که از استقلال رفتی؟
بله. ماجرا از جایی شروع شد که تازه 20 ساله شده بودم و از شهرخودرو به استقلال برگشته بودم. سهمیه زیر 23 سال بودم و آن موقع، تازه آقای ساپینتو سرمربی تیم شده بود و هنوز مراسم معارفه و شروع تمرینات برگزار نشده بود. باشگاه لیست جدید به ساپینتو میدهد و در آن لیست، نام من نیست. علتش هم این بود که باشگاه قبل از آمدن ساپینتو، چند بازیکن زیر 23 سال میخرد و اسم آنها را به جای من که بازیکن آکادمی این تیم بودم، رد کرد.
* خودت پیگیر نشدی؟
آن زمان آقای آجورلو مدیرعامل استقلال بود. به یکی از اعضای تیم مدیریت زنگ زدم و زمان شروع تمرینات را جویا شدم. انگیزه خیلی بالایی داشتم اما به من گفتند اسمت در لیست ساپینتو نیست. به من گفتند در لیست مازاد ساپینتو هستی ولی هنوز تمرینات شروع نشده بود که این حرف را زدند.
این اتفاق خیلی ناراحتم کرد چون حضور در استقلال را حق خودم میدانستم. حتی گفتم اگر لازم باشد از روی فنسها وارد زمین تمرین خواهم شد. دعوایمان بالا گرفت و آنها جوابشان منفی بود ولی من از اولین روز به تمرینات رفتم. همان روز اول خودم را به مترجم ساپینتتو معرفی کردم و گفتم که به صورت قرضی جدا شده بودم. 10 روز در تمرینات بودم اما باز هم گفتند در لیست مازاد هستم.
* نظر خود ساپینتو درباره ات چه بود؟
جالب است بدانید که پس از آن، یک مصاحبه از آقای ساپینتو منتشر شد که در آن از من و چند بازیکن دیگر تعریف و تمجید کرد. با این حال انگار از قبل تصمیم گرفته بودند که من در تیم نباشم. از این موضوع خیلی ناراحت شده بودم. طبق معمول کسی هم پشتم نبود.
* بالاخره تصمیم جدیدی گرفتی؟
خب آن روزها با سه پیشنهاد جدید مواجه شدم. از لیگ برتر عراق، لیگ برتر آذربایجان و لیگ یک سوئد. در آن مقطع تصمیم گرفتم به سوئد بروم چون مالک تیم کورد بود و خودم با او ارتباط گرفته بودم. از طرفی خیلی از فوتبال ایران ناراحت شده بودم.
آن روزها به لحاظ روانی برایم جالب نبود چون خیلی ناراحت شده بودم. مهدی مهدوی کیا سرمربی تیم ملی امید بود و من را دعوت کرد. اتفاقی که خوشحالم کرد. در اردوی تیم ملی زیر 23 سال خوب کار کردم منتها اردوی نهایی به خاطر کمبود بازیکنان لغو شد و بلافاصله از آنجا به سوئد رفتم.
* برای بیشتر دیده شدن، روی تیم ملی امید برنامه ریزی نکردی؟
در نیم فصل دوم لیگ یک سوئد به تیم اضافه شدم. شرایط تیم خوب نبود و داشت سقوط میکرد. فرصت زیادی برای بازی به دست نیاوردم و وقتی تیم سقوط کرد من هنوز یک سال دیگر قرارداد داشتم و در تیم ماندم. آن سال یکی از 5 دفاع راست برتر مسابقات شدم. در همان گیر و دار، مهدوی کیا استعفا داد و رضا عنایتی آمد. طبق معمول دوباره همه توانم را گذاشتم تا به تیم ملی امید دعوت شوم ولی چند اردو گذاشت و من را دعوت نکرد. حتی به شخص ایشان پیام دادم ولی پیامم را خواند و پاسخ نداد. از افراد دیگر مثل آرش برهانی خواستم که به ایشان یادآوری کند اما در کل من را نادیده گرفت. جالب بود که از جوانان آسیا ویژن تهران دعوت میکرد اما من را نمیدید. دلیلش را نمیدانم. امیدوارم خودش یک روزی توضیح دهد.
* شنیدهام ازدواج کردی. خبر درست است؟
بله درست است ( با خنده). وقتی از ایران خارج شدم، با دختری که الان همسرم هست، آشنا شده بودم. در سوئد که بودم چند مرحله همدیگر را دیدیم و نامزد کردیم. با پایان لیگ و پایان قراردادم، به آلمان رفتم تا اقدامات ازدواج را انجام دهیم. این پروسه حدود شش ماه طول کشید. بعد از آن به لیگ دو لهستان رفتم. آنجا هم یک کشور جدید و زبان جدید و سختی لیگهای پایین را داشتم. تنها بودم و کسی پشتم نبود که کمکم کند.
* خودت برای بازگشت به ایران اقدام کردی؟
بعد از آن به آلمان برگشتم، ازدواج کردم و تصمیم گرفتم به لیگ برتر ایران برگردم. منتها پیامهای عجیبی دریافت کردم؛ یکی گفت تو سیاسی هستی، یکی گفت تو سرباز شدی و ... از این مسائل تعجب کردم و از خانواده خواستم استعلام بگیرند و آنها هم گرفتند و معلوم شد که نه سیاسی هستم و نه سرباز.
* باید اعتراف کنم که عجیب دوام آوردهای. با این حرفم موافقی؟
ببینید آنقدر ناامید شده بودم که قصد داشتم فوتبال را کنار بگذارم اما خانواده خیلی پیگیر بود و انگیزه های زیادی دادند. یک تیم آلمانی پیدا کردم و با وجود اینکه انگیزه زیادی نداشتم 8 گل و 7 پاس گل ثبت کردم و در منطقه بایرن معروف شدم و مصاحبه های تلویزیونی با من انجام شد. همه از من سوال کردند که چرا اینجا بازی میکنی اما من به رسانهها هیچ توضیحی ندادم. امسال هم برای بازگشت به لیگ برتر ایران پیگیر نشدم چون احتمال دادم همان حرفهای قبلی را بشنوم.
* زمان برگردد، چه تصمیمی میگیری؟
اگر به گذشته برگردم این انتخاب را نمیکردم و حتما در ایران میماندم تا بعد از یکی دو فصل موفق دنبال لژیونر شدن باشم. منتها همین که همسر آینده خودم را پیدا کردم برایم ارزشمند بود. تجربیات زیادی در این سه سال کسب کردم و خیلیها را شناختم.
* برنامهات برای فصل بعد چیست؟
انشاالله تا هفته آینده درباره تیم جدیدم اطلاع رسانی خواهد شد. یک تیم حرفهایتر اروپایی است که دارد نهایی میشود.
* اخیراً ویدیویی از ساپینتو منتشر شده که در این ویدیو از خود تو خیلی تعریف میکند آیا با او ارتباط داری؟ اگر تو را بخواهد به استقلال برمیگردی؟
الان بعد از آن همه اتفاق نمیتوانم بگویم میتوانم در استقلال بازی کنم ولی مطمئن باشید در همین چند سال آینده با قدرت به ایران برمیگردم. امیدوارم بتوانم در استقلال بازی کنم. اگر ساپینتو من را یادش باشد و بخواهد، حاضرم به تیم برگردم.
* صحبت پایانی.
چند سال پیش یک مصاحبه انجام دادم و آن روز گفتم که بدون هیچ ایجنت و پشتیبانی از مرزی ترین نقطه ایران به استقلال رسیدم. تکرار این کار برای من سخت نیست و قطعا انجامش خواهم داد. به اندازه کافی در این باره به خودم باور دارم.