به گزارش ورزش سه، وقتی او از اتوبوسی که بازیکنان استقلال را از باند به سالن میآورد، پیاده و وارد سالن شد، خبرنگاران میدانی، او را بعنوان پیشقراول در نظر گرفتند. مدافعی که تازه چهارمین بازی خود با استقلال را پشت سر میگذارد و با وجود تجربه طولانی حضورش در فوتبال ایران و فصل درخشانش در تراکتور، در موقعیتی نبود که قرار باشد پاسخگوی شکست تیمی باشد که مدیر عالیرتبهاش اصلا در سفر گروه را همراهی نکرده و سرمربیاش با چند کلمه در نشست خبری سر و ته قضیه را هم آورده و سرپرست و مدیر رسانه هم تلاشی برای دور کردن خبرنگاران از بازیکنانی که چند ساعت پیشترطعم تلخ تحقیر را حس کردهاند، انجام ندادهاند.
عارف با آن قیافه غلط انداز، دست در جیب در سمت راست گروه بازیکنان وارد سالن و محل دریافت چمدانها میشود و سئوال اول از او، باعث واکنش آنی است. جالب اینکه او و آرمین سهرابیان بهندرت پاسخگوی سئوالات خبرنگاران بودهاند، بخصوص عارف که در کل سال گذشته با اتفاقات بسیار حتی یکبار هم تن به مصاحبه نداده و میشود گفت مهارت خاصی هم در این زمینه ندارد، بنابراین لب به سخت گشودن از طرف او از نمایشش در بازی الوصل هم نتیجه بدتری داشت. بخصوص که حالا بلاگرها چنین چیزهایی را روی هوا میزنند و با کمی ملاط محتوایی درست میکنند که عارف و آرمین تا آخر فصل باید در حد فندایک و سالیبا نمایش بدهند که این بساط به پایان برسد.
با شکستن دیوار اولیه، نوبت به مراجع رسمیتر از رسانهها تا تلویزیون است و البته بازیکنان سابق استقلال که برای آنها "قرارداد صدمیلیارد تومانی عارف آقاسی" از اول هم چیز قابل گذشتی نبوده و بنابراین انتقام همه حقوقهای عقب افتاده دوران فوتبالشان را از این دفاع گرانقیمت خواهند گرفت! در این صحرای محشر دیروز ادعای عجیبی هم مطرح شد، اینکه تراکتور زرنگی کرده و عارف آقاسی را به استقلال انداخته (!) درحالیکه این مدافع ملیپوش بعنوان یکی از مورد درخواستترین بازیکنان فصل نقل و انتقالات به صورت آزاد از تراکتور به جمع آبیها رفت، درحالیکه تا ثانیه آخر تلاش مدیران تراکتور بر حفظ او بود.
البته که کارنامه فنی آقاسی در دومین حضورش در استقلال هیچ جای دفاعی ندارد، اما نمایش ضعیف او محصول آشفتگی بزرگی است که زیرنظر سرمربی پرتغالی به آبیها تحمیل شده. مربیای با رفتار خاص و کارنامه نهچندان قابل دفاع در همین فصل نقل و انتقالات با وجود در اختیار داشتن بزرگترین بودجه نقل و انتقالاتی تاریخ یک باشگاه در ایران که پروژه نوسازی فنی استقلال را تا حد یک خرید بسیار پرهزینه با نشانههای تازه بهدورانرسیدگی در جایی مثل دبیمال تقلیل داد.
او بدون محدودیت خرید و خرید و خرید، بازیکن آزاد کرد و هرج و مرج ناشی از بازیکن منتخبش (آلکثیر) را برعهده نگرفت و تازه در مقام طلبکار علیه مدیریت بیانیه داد. مدیریتی ضعیف و گوش به فرمان که برای در اختیار گرفتن بازیکنی از لیگ کره به مدت چهارماه زودتر حاضر به پرداخت 1 میلیون دلار پول رضایتنامه شد و یکی از بدترین خریدهای ممکن از لیگ بلژیک را هم با پرداخت مبلغی در همین حد برای رضایتنامه انجام داد، درحالیکه گزارش رسانههای بلژیکی حاکی از فشار شدید مالی روی باشگاه بلژیکی برای آزاد کردن موسی جنپو بود... عجیب نیست که دیروز کارشناس تلویزیون که یکی از مشهورترین نامهای استقلال است، با دفاع از خرید منیرالحدادی بابت انتشار اخبار او در رسانههای خارجی برای مدیریت باشگاه رزومه میسازد، که امسال منوال بر همین حرفهای عجیب خواهد بود.
پس از پیروزی 1-0 مقابل تراکتور در تبریز – در هفته اول- سرمربی تیم با رامین رضاییان به آسمان میپرد و سینه به سینه او میزند. این پیامی برای مکاشفهای بود که قرار بود در راه باشد. سفری که به شکست تکرار ناشدنی هفت گله مقابل یک تیم خوب (اما نه مدعی ) اماراتی ختم شده که به هیچوجه نمیشود آن را یک اتفاق فوتبالی فرض کرد که مرور همه بازیهای استقلال، فعلا به آنالیزی خارج از تصورات ما ختم میشود.
صد البته برای مسببین، بهتر است حواسها پرت عارف و آرمین و آزادی باشد تا اینکه آنتونیو آدان در ایران چه میکند و چه چیزی او را از استراحت در ویلایش در جنوب اسپانیا به تهران کشانده و چه پشت پردهای در اصرار به جدایی بهترین گلر فصل پیش فوتبال ایران بوده است، کمااینکه به قول مجری محترم تلویزیون، دیگر خرید استقلال، نازون از هاییتی به ما آموخت که بعد از شکستی مثل بازی الوصل صورت خودمان را بپوشانیم و از نظرها خارج شویم.
این دستورالعملی است که بلافاصله در استقلال اعمال شده است، حجاب چهره و فعلا سکوت وفرار، بخصوص که آرمین و عارف هم خودشان را سیبل توجهات و انتقادات کرده و به سهم خود سری به سمت دیگر چرخاندهاند. چه بسا بازی فردا مقابل پیکان هم فرصتی دوباره برای خودنمایی بسازد و وقتی برایمان بگیرد!