
به گزارش "ورزش سه"، شکست رئال مادرید مقابل سیتی، بازیای نبود که ژابی آلونسو را مقصر بدانیم یا بلافاصله صحبت از اخراج کنیم اما اگر این اتفاق به زودی بیفتد، نباید تعجب کرد.
تیم ضعیف، شکننده و بیمار است، اما مقابل رقیبی که امروز بهتر است، هرچند سیتی هم بهترین عملکرد خود را نداشت، با سربلندی زمین را ترک کرد. دو اشتباه فردی در موقعیتهای بسیار خاص، تیم مادریدی را که به دلیل هشت غایب محدود شده بود، به شدت مجازات کرد. تیم در شرایط دشوار جنگید، اما کافی نبود.

ژابی با وجود این ضربه، زمان خرید. زیرا تیم او در زمین پنهان نشد، ظاهر شد و تا لحظه آخر در بازی باقی ماند. کورتوا ناجی تیم بود، بله، مانند همیشه ضروری، اما او تنها نبود که از پیراهن و مربیاش دفاع میکرد. حداقل تلاش، تعهد و ایده روشنی برای از هم نپاشیدن دیده شد. این شب، شب مقاومت بود.
واضح است که نتیجه، مربی را از کانون بحران دور نمیکند. تیم خوب نیست و نشانهها در مجموع نویدبخش خوشبینی فوری نیستند. تیم فاقد ثبات و استحکام است و بیش از حد لحظات شکنندگی دارد. اینها برای رئال مادرید بسیار زیاد است.
بنابراین، ژابی همچنان روی طنابی بسیار نازک راه میرود، اگرچه این مقاومت در برابر شکست، کمی به پروژه او فرصت تنفس میدهد.
رئال مادرید در لیگ قهرمانان قربانی وضعیت روحی شکنندهاش شد. این بار بازیکنان خواستند و در سوت پایان تورپن خسته بر زمین افتادند، اما جایی که در روزهای دیگر کمبود عرق ریختن داشتند، این بار کمبود شانس داشتند. ا
گر این آخرین بازی ژابی آلونسو روی نیمکت رئال بود، به دلیل عدم فعالیت تاکتیکی مربی نبود؛ او چندین بار تاکتیک را تغییر داد، اما برای تیمی که بدون امباپه کم گل میزند، کافی نبود.

سیتی گواردیولا مستحکمتر و سازمانیافتهتر بود و حتی فرصت یک پیروزی بزرگتر را از دست داد، اما آنها نیز آن تیم مقتدری نبودند که توپ را میگرفت و هرگز از دست نمیداد. برای گواردیولا کافی بود که بر بازی هوایی و پتانسیل کناری خود، به ویژه دوکو، تمرکز کند تا تیم سفیدپوش را در ورزشگاهش شکست دهد.
دوئل رئال مادرید و منچسترسیتی به یک کلاسیک اروپایی تبدیل شده است. این دستاورد برای تیم آسمانیپوش (سیتی) است که در زمان کوتاهی به طبقه اشرافی فوتبال اروپا راه یافته است. بیشتر این دیدارها دراماتیک بودهاند و این بازی با وجود مرحله گروهی بودن، نیز همینطور بود؛ به خاطر ژابی آلونسو و مخمصهای که در آن گیر افتاده است.
این مربی باسکی، بدون داشتن انبوهی از مصدومان، از جمله گلزن اصلیاش، با بازی مرگ و زندگی روبرو شد. با والورده در نقش مدافع کناری، رودریگو در سمت راست (هافبک داخلی کاذب) و گونزالو به عنوان مهاجم نوک. دقیقاً همان روشی که مربیاش گواردیولا به او توصیه کرده بود.

این جالب است که مردی که او را به عنوان بازیکن از رئال مادرید بیرون کشید، ممکن است به دوران او به عنوان مربی سفیدپوشان پایان دهد. تیم او در شروع بازی او را ناامید نکرد.
یک سوم ابتدایی بازی متعلق به رئال مادرید بود. از نظر شدت، جاهطلبی و فوتبال. بیشتر نبردهای تک به تک از همان ابتدا به نفع رئال بود، از جمله دو توپگیری زیر فشار توسط گونزالو و بلینگام که قدرت سیتی را به چالش کشید. دومی منجر به خطای پنالتی نونز روی وینیسیوس شد، اما VAR تأیید کرد که خطا بیرون از محوطه جریمه رخ داده است.
والورده شوت زد، توپ به مدافع برخورد کرد و با اختلاف کمی به بیرون رفت. وینیسیوس یک فرصت واضح داشت که پاسی عالی را از سمت مخالف دریافت کرد اما در ضربه نهایی اشتباه کرد. از همان ابتدا میشد حدس زد که رودریگو بسیار باانگیزه است.
در یک حرکت از عالی سمت چپ توسط کارراس، توپ به گونزالو و بلینگام رسید و سپس به رودریگو رفت که با یک شوت پای راست ضربدری، ۹ ماه خشکسالی گلزنی را به پایان رساند.

گل ۱-۰ به برنامه تیم، سیستم مشخص 2-4-4 بدون توپ و ضدحملات سریع و البته به شدت بازی پاداش داد؛ عاملی که به گفته شوامنی در شب قبل، به اندازه تاکتیک اهمیت دارد یا حتی بیشتر. اما این عقب افتادگی، سیتی را که بسیار پختهتر از حذفی سال گذشته بود، تحریک کرد.
با حضور نیکو در مرکز، برناردو آزادانه و وینگرهای جسور از دوکو تا اورایلی، و همچنین شرکی و نونز، سیتی روشهای زیادی برای آسیب رساندن علاوه بر هالند دارد. یکی از آنها، بازی هوایی است.
در یک حرکت دوکو، رئال مادرید یک کرنر داد، توپ به تیر دوم رفت، گواردیول با سر زد، کورتوا با مهار ضعیفی توپ را برگشت داد و اوریلی، مدافع کناری کاذب، آن را وارد دروازه کرد.
تساوی، شور و هیجان برنابئو را فرو نشاند. علاوه بر این، وینیسیوس در تصمیمگیریهای نهایی موفق نبود (که به دلیل پاس ندادن به گونزالو و انتخاب بلینگام مورد اعتراض قرار گرفت)، و VAR نیز دست و دلباز نبود. اورایلی از کناره نفوذ کرد، سانتر را روی سر هالند فرستاد و رودیگر او را گرفت و سرنگون کرد. بازیکنان سیتی اصرار کردند تا صحنه بازبینی شود. پنالتی.

سایبورگ نروژی ضربه را به زیبایی به سمت راست خود زد. و رئال مادرید شانس آورد که با نتیجه ۱-۲ به رختکن رفت.
در حالی که رئال مادرید اعتراض به گرفتن آسنسیو توسط گواردیول را داشت (که خطا بود، اما چون توپ به آن منطقه نرفت، نادیده گرفته شد)، سیتی به سرعت حمله کرد، کورتوا ضربه از فاصله نزدیک هالند (یک مهار عالی) را دفع کرد و سپس ریباند برناردو را دوباره مهار کرد (مهاری عالی دیگر). به رختکن رفتند تا افکارشان را مرتب کنند.
نیمه دوم کمتر سازمانیافته بود. رئال مادرید برای جبران گلهای خورده ریسک کرد و سیتی تبادل حملات را پذیرفت. بلینگام میتوانست در یک ضدحمله واضح که رودریگو برایش مهیا کرد، گل بزند. و برناردو، هالند پس از سانتر نزدیک شرکی، و دوکو در یک ضدحمله میتوانستند کار را تمام کنند. همه این موقعیتها توسط کورتوا دفع یا منحرف شدند. او تعیینکننده بود.
ابتدا گولر به جای گونزالو وارد شد. جود بلینگام در نقش مهاجم ۹ کاذب. کمی بعد، براهیم به جای سبایوس، وینیسیوس در نقش ۹، بلینگام عقبتر. این تغییرات برای احیای روحیه تیم بود، روحیهای که به دلیل خستگی و شکنجه دوکو از دست رفته بود. گواردیولا حمله تیمش را از ناحیه او متمرکز کرد و این بازیکن بلژیکی در دریبل زدن عالی عمل کرد. والورده لحظات بدی را پشت سر گذاشت و به خاطر ریسک نکردن در پاس اعتراضهایی شنید.

آلونسو آخرین تعویض را با ورود اِندریک به جای آسنسیو انجام داد. و گواردیولا سعی کرد با سه تعویض همزمان که از تهدید سیتی کم کرد، نتیجه را حفظ کند. هالند و شرکی بیرون رفتند.
رئال مادرید به دنبال یک حرکت قهرمانانه بود و میتوانست در دو موقعیت وینی (یک ضربه سر در موقعیت خوب و یک توپ برگشتی پس از اشتباه دوناروما) و یک موقعیت اِندریک که با ضربه سر به تیرک زد، به هدف برسد.
بلینگام این بار تمام بار بازی را به دوش کشید و به عنوان هافبک مرکزی کامل بهتر بود، اما رئال مادرید امشب نیز تیمی افسرده و بدشانس بود. به خصوص بدون امباپه. آنها حتی زمانی که سزاوار پیروزی هستند یا تا پایان میجنگند، برنده نمیشوند.