دژاووی پرسپولیس چگونه رقم خورد؟
صفر- صفر اشک آلود مقابل راه آهن در فینال آسیا!
سالها ازدوران طلایی فوتبال ما گذشته بود. از زمانی که سپاهان و بعد هم ذوب آهن در اوج به فینال لیگ قهرمانان آسیا صعود کردند.
به گزارش ورزش سه ، فوتبال ما دنبال یک ناجی بود تا اینکه برانکو آمد. انگارکه ماموریتی ناتمام در فوتبال ما داشت.
پروفسور کروات، سرخ های طلسم شده را قهرمان لیگ کرد بعد از نه سال، آن هم نه یک که دو بار متوالی و در آسیا به جمع چهار تیم رساند؛ اما حکم فیفا سه روز مانده به بازی با الهلال، طارمی را هم از او گرفت و کلی حاشیه را به تیم تزریق کرد تا با لشگری ناامید در هم ریخته به مصاف الهلال برود و درنهایت هم در اوج شایستگی شکست بخورد.
نبردها و بحران های فصلی که گذشت برای برانکو حکم گرگ باران دیده شدن را داشت. او از نیمه نهایی سال قبل و دیدار الهلال درس ها گرفت و یک به یک آنها را به پلی برای موفقیت تبدیل کرد. برانکو خوب می دانست تیمش محروم از جذب بازیکن شده و برخی ستاره هایش عزم رفتن دارند اما هرگز ناامید نشد. این برانکو بود که از هیچ همه چیز ساخت. او بود که آموخت باید مقابل بازیکن سالاری ایستاد.
او بود که یاد داد تیم نباید بازیکن محور باشد. او بود که وقتی تمام ستارگانش از تیم جدا شدند، جوانانی را رو کرد که می توان با آن ها هم به فینال آسیا رسید. او به ما آموخت که در اوج ناامیدی هم می توان دست بر روی زانو گذاشت و بلند شد. چه کسی می دانست که او با کمترین امکانات بتواند از گروهی که خیلی ها آن را یکی از سخت ترین گروه هایی لیگ قهرمانان می دانستند ، صعود کند چه رسد به اینکه به فینال آسیای که سالیان سال بود برای فوتبال ما به آرزو تبدیل شده و حکم سراب را داشت برسد. و اینگونه بود که در سخت ترین شرایط و در لحظه ای که حتی طعم مرگ را چشیده بود ، تسلیم نشد و به فینال آسیا رسید .
بازی رفت؛ بازی در تراز مرگ و زندگی، خیلی تلاش کرد تا نتیجه خوبی بگیرد. شاگردانش خوب بازی کردند؛ خوب جنگیدند اما چه فایده پرسپولیس قبل از اینکه وارد این زمین شود باخته بود. درهمان تابستان؛ تابستان سردی که یارهایش را از دست داد و برای نگه داشتن همین چند یار باقیمانده هم تلاش کرد. پرسپولیس موقعی باخت که همین چند یاری هم که نگه داشته بود هم به دلیل مصدومیت از دست داد تا برانکو دستانش خالی تر از قبل باشد .
بازی برگشت؛ جدالی فراتر از یک بازی ، آمادگی روزها قبل برای یک کامبک بزرگ و ماندگار؛ اما آن چیز که در آرزو هایمان وجود داشت، رنگ واقعیت نگرفت.
کاشیما فضای خالی عجیبی به پرسپولیس نداد. این تیم کاملا برنامهریزی شده در تهران به مصاف پرسپولیس رفت و با یک دفاع هوشمندانه و از دست ندادن مرکز زمین، ۹۰ دقیقه مقاومت کرد. نه پرسپولیس موفق شد از روزنههای کاشیما عبور کند نه این تیم ژاپنی؛ پرسپولیس دیگر زوری نداشت برای بردن. یاری نداشت برای گل زدن و بازیکنی نداشت برای تعویض .
کاری که پرسپولیس در رقابت های لیگ قهرمانان آسیا 2018 صورت داد کم از یک شگفتی نداشت، حضور در فینال این رقابت ها افتخاری بزرگ برای برانکو ایوانکوویچ و بازیکنان این تیم بود.
بخت همیشه در خانه را یک بار می زند! به هیچ عنوان نمی توان از برانکو ایراد گرفت، اگر بخواهیم چنین اقدامی را صورت بدهیم ظالمانه ترین رفتار ممکن را کرده ایم، او با دسته ای از پسران جوان در برابر قاتلانی حرفه ای به نام کاشیما آنتلرز قرار گرفت. دلمان برای فریاد ها و اضطراب ها و چشمان بهت زده برانکو گرفت. او می خواست و توانش را داشت، اما تنها بود. تنها تر از تنها. تنها تر از کسی که چیزی برای از دست دادن نداشت.
او در میان 100 هزار نفر در انزوای محض قرار گرفت و فقط می توانست بازی را اداره کند؛ چرا که مردانش با نا امیدی غیر قابل باوری توپ را به حرکت درمی آوردند.
واقعیت این است که برای بردن کاشیما هم با این بضاعت محدود پرسپولیس و مشکلات زیاد این تیم، حرف خاصی برای گفتن نداشتیم و با وجود همه کوششها و خستگیناپذیریهای پرسپولیس، جام را در ایران تقدیم کاشیما ژاپن کردیم. بس غمناک و تلخ است دیدن این صحنه؛ خیلی جای گله نیست چرا که در این لحظات همه خواب بودند. افسوس همیشه برای ما باقی خواهد ماند؛ کاشیما مرعوب این جو عجیب و غریب نشد و صدای گوشخراش بوقها هم این تیم را دچار اشتباه وحشتناک نکرد تا آن ها را به قهرمانان جدید قاره کهن تبدیل کند .
تساوی تلخ دیشب پرسپولیس را به ۲ سال و ۶ماه قبل برد. بازی فینال گونه با راه آهن ، برد تلخ دو گله و درنهایت به باد رفتن آرزوها.
آن روز سرخپوشان فرصت قهرمان شدن را به خاطر تفاضل گل از دست دادند. بعد از پایان بازی سیل اشک و آه در ورزشگاه جاری شد، چه در چمن و بین بازیکنان و چه در هواداران حاضر در سکوها. این گریهها در خاطر پرسپولیسیها ماند تا زمانی که آنها هم قسم شدند برای نوشتن یک داستان موفقیت.
از پرسپولیس متشکریم که با همه سختىها، خودش را و فوتبال ایرانى را با تمام ویژگىهایش به اینجا رساند.
از برانکو هم سپاسگزاریم که خواست و توانست و امروز هم، میخواهد و میتواند، را در قالب آواز خوش آواى «ما میتوانیم» در فوتبال جاری کند.
آری پرسپولیس آن تیمی شد که قاره کهن را به تحسین خود وا داشت.
آرتین چراغی