به گزارش ورزش سه، طبعا بهانه این نوشته تساوی پرسپولیس و چادر ملو است اما چکیده و مغز مطلب درباره آینده پیش روست؛ نگاه ما به ۲۶ هفته آتی است و پرسش اصلی این که: آیا پرسپولیس با این «پتانسیل» و این «تفکر» میتواند قهرمان لیگ بیشت و پنجم شود؟
آنچه موجب ترس هواداران این تیم شده، پاسخ این سوال است.
آنهایی که شامگاه آخرین «جمعه» تابستان ۱۴۰۴ در تختی تهران بودند و چیزی جز بیراهه ندیدند.زمینی که توپ در طول پنج متر ده بار بالا و پائین میپرید، برای تیمی که میخواست روی زمین بازی کند، حکم ترمز دستی را داشت. پرسپولیس سادهترین راه را میبایست انتخاب میکرد: تکیه بر ضربات ایستگاهی، رسیدن به گل و سپس مدیریت هوشمندانه. اما چه کرد؟ دقیقا عکس همه آنچه باید را.
اشتباه اول اینجا رقم خورد
اینجاست که پای تجربه عملی سرمربی وسط میآید. وحید هاشمیان اسم بزرگی در فوتبال ملی ایران است اما در لیگ ایران هنوز تجربه لازم را ندارد. او باید میدانست در شبه چمن تختی چه چیزی انتظارش را میکشد.باید تیمش را برای جنگ هوایی و استفاده از کنارهها آماده میکرد، نه اینکه در میانه میدان دو هافبک کاملاً تدافعی و بی تکنیک( باکیج و سرلک) بچیند. چنین ترکیبی شاید مقابل سپاهان یا تراکتور و دربی جواب دهد، اما نه مقابل تیم هایی که «اتوبوسی» دفاع میکنند.
نیمه اول عملاً سوخت. بدون فرار وینگرهای سرعتی، بدون موقعیتسازی جدی. بدون هرچیزی که ذره ای هوادار را به چیزی امیدوار کند.
اورونوف برای نخستین بار از ابتدا در زمین بود،اما نه فراری گرفت و نه توپی به او رسید و نه بود و نبودش تفاوتی را رقم زد.محمد امین کاظمیان هم در چنین زمینی اصلاً قادر به برتری در دوئل یکبهیک نبود ونیست.
اصلا متد پرسپولیس در جناح راست چه بود؟ مگر میشود شاهد حتی یک موقعیت سازی خوب از این سمت نباشیم؟ چرا با صحرایی یک حرکت تمرین شده نکرد؟ اصلا جز چند سانتر اشتباه چه کرد؟ چرا اصرار به بودنش است؟
وقتی سروش رفیعی در نیمه دوم وارد زمین شد، تازه پرسپولیس توانست کمی از میانه میدان نفس بکشد و توپ پخش کند اما زمان کم بود.حملات از دقیقه ۸۵ به بعد جدی شد اما چرا دیر ؟ چرا تیمی که میتواند در ده دقیقه پایانی فشار بیاورد، باید ۸۰ دقیقه دست روی دست بگذارد؟ کار غلط را تکرار کند. جوابش را می دانم، ترس از ریسک. هراس از جلو کشاندن تیم و غافلگیر شدن در ضدحملات. این اندیشه در پرسپولیس اگر پیشتر وجود داشت هرگز اوسمار نمی توانست مقابل استقلال خوزستان آن شاهکار تاریخی را خلق کند.
او نترسید، پیشتر یحیی و برانکو هم چنین بودند اما هاشمیان از باخت می ترسد و تساوی را در آغوش می کشد.
بدون دندان نیش
تیم مدیریتی پرسپولیس با وجود آن همه تجربه در پیدا کردن مهاجم خوب خارجی ،ناباورانه در نقلوانتقالات باز هم مرتکب اشتباه مرگبار شد. سردار دورسون با چک ۴۰۰ هزار دلاری رفت؛ بازیکنی که همین حالا قراردادش در ترکیه کمتر از آن مبلغ است.حالا پرسپولیس مانده با یک مهاجم واقعی (علیپور) و باید تیم دعا کند او نه مصدوم شود و نه محروم. موقعیت طلایی میلاد محمدی در محوطه جریمه را به یاد بیاورید؛ طبیعی بود که بازیکنی با کارنامه تقریبا بدون گل، آن توپ را خراب کند.اگر دورسون یا حتی علیپور آنجا بود، داستان متفاوت میشد.همین جزئیات همه کلیات را رقم می زند.قبل خرید مهاجم خوب ، عذر تنها مهاجم خوب خارجی در این چند سال را خواستند و حالا …
مشکل اصلی پرسپولیس دفاع چپ یا کیفیت زمین نیست. مشکل اصلی، نداشتن زوجی در کنار علیپور و بیتجربگی مربی روی نیمکت است. تیمی که برای چنین زمینهایی تمرین ویژه روی ضربات ایستگاهی نکرده، محکوم به امتیاز دادن است. هوادار حق دارد فریاد بزند، وقتی در صد دقیقه فوتبال تنها یکی دو موقعیت نصفهونیمه میبیند.
دلیل خشم و شعار ها چه بود؟
هواداران پرسپولیس در پایان هفته چهارم خیلی زود کلافه شدند و تیغ انتقاد را متوجه سرمربی تیمشان کردند چرا که آنچه در طول بیش از ۱۰۰ دقیقه در شرق تهران دیدند، غروب تیمی بود که فاصله معنادار با اصل چند فصل اخیرش پیدا کرده است.
دست از آدرس اشتباهی دادن باید برداشت . دندان بازی در آزادی تا پایان سال جاری را پرسپولیسی ها باید بکشند و بیاندازید بیرون.
تختی چمنش همین است و قلعه حسنخان هم با چمن خوب ،هرگز جو «خوف آفرین»آزادی را تداعی نمی کند و در این بین بدون غر زدن، بی بهانه ، کادر فنی باید تاکتیک پیروزی در چنین زمین هایی را تمرین کند.مثلا با استفاده از بازیکنان جوان و مستعد در دریبل زنی باید بارها صاحب ضربان ایستگاهی در حوالی ۱۸ قدم شد و آنجا با نیروی هوایی برتر ، ضربه نهایی را بی توجه به کیفیت چمن، از روی آسمان وارد کرد.
اینها همان چیزی است که سایر مربیان ایرانی حاضر در لیگ ایران، طی سالیان سال بصورت قطره چکانی و تجربی از مربیگری در لیگ برتر فرا گرفتند اما وحید هاشمیان که بالای ۲ دهه است کلا همه زندگیاش در میان ژرمن ها بوده ، تازه شروع به فراگرفتن شان میکند!
صد البته هفته چهارم است و حیاکن رها کن و بیشرف، شعارهایی بیسابقه و غیراخلاقی در پرسپولیسی که در خانهبهدوشی شاید اسیر خشم هوادارانی شده که هویت مشخصی ندارند؛ درست برخلاف آزادی که جایگاهها و شعارها روشن نشان میدهد که پشت صحنه چیست!
مهدی طاهرخانی