کد خبر : 1467233 | 21 مهر 1396 ساعت 21:55 | 61.5K بازدید | 0 دیدگاه

جایگاهی به نام کنی دالگلیش در آنفیلد

این یعنی برایم همه چیز...

حمیدرضا صدر با بهانه نامگذاری یکی از جایگاه های آنفیلد به نام کنی دالگلیش به توصیف سایه روشن های این ستاره لیورپول پرداخته...

این یعنی برایم همه چیز...

همه آمده بودند، همه... برای ستایش از او آمده بودند، برای تکریم از افسانه باشگاه لیورپول، برای کنت ماتیسان دالگلیش، برای او، برای کنی دالگلیش.


همه آمده بودند، افراد خانواده اش: همسرش، فرزندانش، نوه هایش...


همه آمده بودند، لیورپولی های قدیمی: ژرارد هولیه، استیون جرارد، رابی فاولر، جیمی کاراگر، روی ایونز، مایکل اوون، تری مک درمات، آلن کندی، گری مک آلیستر...


همه آمده بودند، دشمنان قدیمی اش: آلکس فرگوسن، همین طور بابی چارلتون...


همه آمده بودند تا در مراسم تغییر نام جایگاه " Centenary " در آنفیلد به "جایگاه کنی دالگلیش" شرکت کنند. تا برابر صندلی هایی که با حروف بزرگ لقب او را نوشته بودند عکس بگیرند: "آن سلطان / The King " را. همه برای مهاجمی که در آنفیلد او را "سلطان میدان مردان جنگجو" می خواندند، آمده بودند.

 

1246866

 


پسر اسکاتلندی مثل آلکس فرگوسن به باراندازهای اسکاتلند تعلق داشت، به گوان. مثل فرگوسن به طبقه کارگر تعلق داشت و اهل نبرد از ته دل لبالب از غرور به سنت اسکاتلندی های بود. رکورد صد و دو بازی برای تیم ملی اسکاتلند و زدن سی گل به او تعلق داشت. با این وصف او را با پیراهن قرمز لیورپول می شناختند. او چهل سال پیش از سلتیک راهی لیورپول شده و پا به آنفیلد گذاشته بود. رکورد پرداخت 440 هزار پوند باشگاه در آن دوران به او تعلق داشت. وارد شده بود و بلافاصله جای خالی شده کوین کیگان را پر کرده بود. پیراهن شماره هفت کوین را بر تن کرده و در عصر طلایی دهه هشتاد باشگاه جایگاهش را به رخ کشیده بود. با ربودن بیست جام که میان شان شش مدال قهرمانی لیگ و سه مدال قهرمانی اروپا خودنمایی می کردند.


او سال 1977 به قول خودش به لیورپول آمده بود تا برود بالا، بالای بالا. در اولین بازی لیگ با پیراهن قرمز دروازه میدلزبورو را گشود و در پایان فصل گل پیروزی بخش فینال جام باشگاه های اروپا را درون دروازه بروژ جای داد تا روز بعد تصویر او در تختخوابش را با جام قهرمانی چاپ کنند. تا عنوان بهترین بازیکن سال انگلیس را کسب کند... دالگلیش در صف بازیکنانی با غنای تکنیکی جایی نداشت و چندان سریع هم نمی دوید؛ ولی در بازیخوانی معرکه بود و هوش فراوانی در یافتن فضاها و نواختن ضربه های آخر را داشت. از آن بازیکنانی که نشان می داد می توان با مغز، ماهیچه های برتافته و سرعت های برق آسا را به هیچ گرفت. می توان با سرعت در تصمیم گیری و اجرای ماموریت ها حریفان را مغلوب کرد. در مهار توپ و حفظ آن توازن فراوانی داشت و می توانست با هر دو پا بازی کند.

 

1246867


او بی آن که به خودخواهی از نوع مهاجمان روی آورد طی 381 بازی 172 گل با پیراهن سرخ زد و توانایی اش را به حریفانش تحمیل کرد. هم در نوک حمله بازی کرد و هم پشت سر مهاجم نوک. ترکیب کنی دالگلیش - یان راش یکی از بهترین زوج های خط حمله تاریخ لیگ های انگلیس شد و برای خیلی ها "بهترین" باقی مانده. ترکیبی که محض نمونه قهرمانی لیگ و فتح جام حذفی 1986 را به ارمغان آورد و در فصل 84-1983 رکورد پنجاه و نه بار تسخیر دروازه ها را ثبت کرد. نیشدارتر از زوج دوایت یورک - اندی کول در منچستر یونایتد فصل 99-1998 که چهل و سه گل زدند و پرافتخارتر از زوج آلن شیرر - کریس ساتن در بلکبرن 95-1994 که پنجاه و سه بار دروازه ها را گشودند.

 

دالگلیش سال 1985 پس از فاجعه هیلزبورو که جو فاگان استعفا داد عنوان بازیکن / مربی را گرفت و لیورپول همان فصل هم قهرمان لیگ شد و هم فاتح جام حذفی، در سی و چهار سالگی. دالگلیش در هیبت مربی لیورپول یازده جام شامل سه قهرمانی لیگ را بالا برد  و سپس بلکبرن کوچک را در مصاف با منچستر یونایتد به رهبری آلکس فرگوسن در فصل 95-1994 قهرمان لیگ کرد.


سرانجام نامش بر آن دیوارها نقش بست. بدل شد به افسانه آنفیلد، آن هم در شصت و شش سالگی.  برابر دوربین ها میکروفون های ایستاد و با لحن حزن آمیزی گفت "... این برایم یعنی همه چیز"... موهایش سپید شده بودند و چروک ها صورتش نشانه مان می رفتند. ولی فوتبال، فوتبال بود و دالگلیش را در آن جامه سرخ پس از گشودن دروازه ها به یاد می آوردیم: با آن دست های بالا رفته و خنده های پسرانه از ته دل.

 

1246868

 

 

حمیدرضا صدر

 

 

از همین نویسنده بخوانید:

 

 شب تلخِ تلخ تاریخ فوتبال آمریکا

 

همان معمار همیشگی، همان رهبر ارکستر نکته بین

 

من مرد خداحافظی همیشگی نیستم....

 

روزی روزگاری رنگ نارنجی ....

 

مسی گرافیکا یا این که چرا عاشق فوتبال هستیم

 

 میلان؛ آتش گرفتن تیم کاغذی

 

مورینیو - گواردیولا: جنگ قدیمی را از سر بگیر

 

بارسا بدون رئال و رئال بدون بارسا؟

 

باز هم کابوس: آرسنال در استمفورد بریج

 

از رئال کهکشانی تا رئال ضد کهکشانی

 

 نیمار: خروج از سایه مسی و رونالدو

 

پیراهن باشگاه سنگین‌تر است یا پیراهن ملی؟

 

قصه امروز: فوتبال همان آرزو است

 

ایتالیا2017: پسران جوانِ ونتورای کهنسال 

 

نه، این بار کسی برای ونگر دل نسوزاند

 

به یاد شکوه از دست رفته یک امپراتوری

 

رازگشایی معمای ویمبلی: تاتنهام- چلسی

 

ویژه از جزیره: من خسه هستم و تو ونگر

 

جام برای آسنسیو، چاقو برای والورده 

 

سرقت از رستوران ایتالیایی در لندن

 

آیا بارسلونا در حال فروپاشی است؟

 

چلسی و کونته: وحشت از سرنوشت آنچلوتی

 

نیمار - پاریس؛ عملیات گنگستری 2017

 

 نیمار: بی وفایی و پول پرستی یا فرار از سایه مسی؟ 

 

 چهل سالگی دیدار ایران - آرژانتین؛ جشنواره رئال 

 

گرت بیل: پسر سرگردان برنابئو

 

جنون خرید در فوتبال اروپا: خرج کن و فقط خرج!

 

مورینیو و یونایتد: فصل دوم، فصل پرواز؟

 

چلسی و دیگو کاستا: جنگ با خروس جنگی 

 

انتقال جنجالی بونوچی: چرا سرباز کهنه کار یووه راهی میلان شد؟

 

 خامس رودریگز: وداع طولانی و تلخ از نوع مادریدی

 

جان تری در آستون ویلا: نه نمی تونی از روی سایه‌ات بپری

 

 طناب داری که آرام و بی صدا بافته شد

 

پوچتینو در لبه تاریخ و رویا

 

تابستان از نوع آرسنالی؛ بهترین‌ها را از دست بده

 

سایه و روشن های یک انتقال جنجالی

 

بازگشت رونالدو به منچستر‌یونایتد: هفت پرسش

 

نگاه انتقادی اکونومیست به صعود ایران!

 

کی‌روش: از منچستر تا تهران برخلاف مسیر آب

 

وقتی عروسی به کوچه ایران رسید 

 

روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد

 

از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین

 

زیدان - آلگری: نیش‌ها را به هیچ بگیر

 

توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد

 

فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد

 

گاسکویین 50 ساله: بدون نامه‌ای از محبوبه بی‌وفا

 

آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!

 

سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو

 

زیدان ماند و انریکه رفت

 

جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه

 

چلسی 2017: دویدن دنبال باد

 

شبی در آمستردام برخلاف جریان آب

 

وقتی هیولا، سرخپوست‌ها را بلعید

 

بازنگری تاریخی‌‌ترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352

 

کسی نمی‌گفت آفتاب در مونیخ می‌درخشد 

 

مسی: خرمن آتش در میعاد

 

ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو

 

تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا

 

سی ال؛ لبخند دارودسته مادریدی

 

یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی

 

میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق

 

منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمی‌کند؟

 

مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟

 

سایه روشن‌های جذاب‌ترین لیگ جهان 

 

مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول

 

قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376

 

بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...

 

سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته

 

بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی 

 

سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ

 

نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...

 

تو هم تمام شدی آقای ونگر

 

انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد‌ شد

 

خوردن استیک با دندان‌های مصنوعی

 

معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد 

 

تجدید خاطره با ایکر کاسیاس

 

آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا

 

بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین

 

لیگ قهرمانان: ناقوس‌ها برای که به‌صدا در می‌آیند؟

 

اولین توفان: وسترن در امجدیه

 

ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!

 

ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری

 

آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه

 

یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار  

 

لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور

 

از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن

 

از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش

 

رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟

 

جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار

 

از اوفارل تا کی‌روش: همان شهرزاد قصه‌گو

 

بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ

 

یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال

 

قربانگاه والنسیا، نفرین خفاش‌ها

 

فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ

 

آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشته‌اند؟

 

آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم

 

از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن

 

لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ

 

یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی 

 

گواردیولا در باتلاق انگلیسی

 

میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه

 

ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!

 

هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد

 

ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد

 

هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین

 

تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو می‌تواند؟

 

با این بارسلونا چه باید کرد؟

 

رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق

 

هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!

 

استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟

دیدگاه‌ها