کد خبر : 1672789 | 18 اسفند 1398 ساعت 10:10 | 142.8K بازدید | 0 دیدگاه

مصاحبه شیرین والتر ساموئل با گری لینه‌کر

چرا فرگوسن از محبوب‌ترین مجری دنیا متنفر است؟

گری لینه‌کر اسطوره فوتبال انگلیس و کارشناس جنجالی فوتبال این کشور در گفتگویی مفصل با مارتین ساموئل، فوتبال‌نویس مشهور این کشور به سوالات مختلف او پاسخ داد.

چرا فرگوسن از محبوب‌ترین مجری دنیا متنفر است؟

به گزارش "ورزش سه"، بیش از دو دهه از زمانی که گری لینه‌کر به عنوان بهترین فوتبالیست انگلیسی و یکی از بهترین مهاجمین تاریخ فوتبال این کشور مطرح بود نمی‌گذرد. لینه‌کر بعد از بازنشستگی از فوتبال به عنوان کارشناس و مجری تلویزیونی فعالیت‌های گسترده‌ای داشته و این روزها در شبکه‌های اجتماعی و به خصوص توییتر هم چهره‌ای جنجالی است. والتر ساموئل برای روزنامه دیلی‌میل مصاحبه‌ای اختصاصی و مفصل با لینه‌کر انجام داده که برگردان آن را در ادامه می‌خوانید.

در فید توییتر گری لینه کر دو ستون نوتیفیکیشن وجود دارد. اولی به او پیام های افراد حقیقی با تیک آبی و یا آنهایی که فالو می کند را نمایش می‌دهد و دیگری پیام‌هایی از دیگر اشخاص. ستون دوم می تواند کمی جالب باشد. او می گوید: "گاهی وسوسه شده ام که به آنجا نگاهی بیندازم، اما همیشه از این کار پشیمان شدم."

اما پیام‌هایی که واقعا توهین آمیز و آزارنده هستند، می دانید... اگر این آدمها را از نزدیک می‌دیدید احتمالا به آنها اهمیت نمی دادید و می‌گفتید چرا من خودم را اذیت کنم؟ این ها همان افرادی هستند که تصاویر زشت و زننده روی در و دیوارهای توالت‌های عمومی می کشند.

 

1484047

 

در گذشته لینه کر عادت داشت از او در مورد گل هایش سوال کنند. این روزها، متداول ترین سوالات مربوط به اشک های پل گاسکویین در جام جهانی 1990 (لینه‌کر گفته اشک‌های گاسکویین همانقدر که همدلانه بود، خودخوانه هم بود!)، یا طعم چیپس مورد علاقه او (سرکه‌نمکی، گر چه آشپزی خانگی این روزها بیشتر مورد توجه اوست). اما ماهیت مدرن لینکه کر در توییت های اوست. این همان چیزی است که او را هنگام اجرای برگزیت به تلاش برای ایجاد آگاهی عمومی سوق داد، هنگامی که او تبدیل به صدایی بسیار قدرتمندتر در مقایسه با هر یک از رهبران سیاسی دیگر، در طرفداری از باقی ماندن در اتحادیه‌ی اروپا شد.

شکی نیست که این موضوع و تمایلات سیاسی لیبرال لینه‌کر است که آن اراذل شعارنویس روی دیوارهای دستشویی‌های عمومی را بیش از همه چیز تحریک می‌کند.

لینه‌کر ورژن 2.0 در واقع در 18 اکتبر 2016 راه اندازی شد. در روزگاری که روزنامه های ملی در ستون‌های مختلفی پناهجویان از همه جا ناامید و رانده شده را به سوسک تشبیه می‌کردند، لینه کر توییت کرد: "رفتار بعضی ها با این پناه‌جویان جوان به شکل نفرت‌انگیزی نژادپرستانه و وحشنتاک خالی از عطوفت است. چه بر سر کشور ما آمده؟"

نمایندگان محافظه کار مجلس خواستار برکناری او توسط بی بی سی شدند؛ تامی رابینسون و حامیانش در رسانه های اجتماعی این موضوع را مطرح کردند. و اینگونه، وینگر چپی به نام لینه کر متولد شد؛ 7.5 میلیون دنبال کننده‌ای که روز به روز به تعداد آنها افزوده می‌شود.

او واقعا تصور نمی‌کرد که صدای آن نسل یا هر نسل دیگری باشد و احساسش این بود که آنها او را اشتباهی گرفته‌اند.

گری لینه کر در این خصوص گفت: "من سیاستمدار نیستم. از آن مدل آدم‌هایی هستم که رای‌ام تغییر می‌کند. من در برهه‌هایی به همه آنها رأی داده ام و ابایی از گفتن این موضوع ندارم. من سوسیالیست نیستم اما احتمالا دیدگاهی متمایل به چپ و لیبرال دارم. البته چپ چپ هم نیستم و اینجا نیز نقشی مانند دورانی که بازی می کردم دارم. اگر وسط باشم خیلی خوشحال ترم. من اخیرا از هر دو طرف مورد حمله قرار گرفتم چون طرفدار جرمی کوربین نبودم و این موضوع رو به زبان آوردم و بعد دیگه حمله ها شروع شد...

پدر من طرفدار حزب محافظه کار بود. به تاچر علاقه داشت. مردی با کسب و کاری کوچک بود. فکر می کنم این زندگی است که شما را به سمت و سویی نزدیک می‌کند. من هم همیشه تمایلاتی به حزب محافظه کار داشته ام.

آنچه در مورد پناهندگان گفتم؟ مقالات بسیار ناخوشایندی وجود داشت که آنها را به سوسک و این جور چیزها تشبیه می‌کرد و من فکر کردم که صبر کنم ببینم! این مهاجرهراسی است. این پرت و پرت های نژادپرستانه است، شاید من حرفم را با لحنی تهاجمی بیان کردم، اما آن موقع احساسم این بود.

بعد همه به من هجوم آوردند، من تیتر یک شدم و واقعا از این شرایط تعجب کردم. این مردم بیچاره کشورشان بمباران و با خاک یکسان شده، آنها مجبور به فرار شده اند، بچه های آنها سوار قایق هستند و مردم از روی قایق‌ها می‌افتند و غرق می‌شوند و شما به خاطر همدردی با آنها به من حمله می کنید؟ واقعا مزخرفه. شما ممکن است به خاطر اینکه فرصت‌های شغلی از دست می‌روند موافق نباشید که مهاجرها راه بدهیم و من این را درک می‌کنم، اما نداشتن هیچ حس همدردی با مردم در حال غرق شدن چه؟

تمام دنیا باید دستن به دست هم بدهند و از هم مراقبت کنند و هر کدام سهم خود را در این امر داشته باشند، زیرا آنها _پناه‌جویان_ نیز مانند ما انسان هستند.

و من چه 350 دنبال کننده داشتم یا 7.5 میلیون نفر، دقیقا همین کار را می کردم. مردم می توانند در مورد دیدگاه های من غر بزنند، اما تصمیم در مورد فالو کردن با شماست. مردم می گویند نمی خواهند چنین چیزهایی را ببینند اما پیغام برایشان می آید، خب، اکانت مرا میوت کنید، من را بلاک کنید، هر کاری که می خواهید انجام دهید. و من بعضی اوقات لجباز هستم. هر چه مردم بیشتر به من بگویند توییت نکن، به فوتبال بچسب، بیشتر باعث می شود که من به فوتبال نپردازم.

من به خودم اجازه نمی دهم به مردم بگویم راجع به چه چیزهایی توییت کنند یا نکنند. و همان افرادی که به من می گویند به فوتبال بپرداز، خواه لوله کش، برقکار، بازیکن کریکت، یا دروازه بان سابق انگلیس (پیتر شیلتون، هم تیمی سابق لینه‌کر که طرفدار شدید برگزیت بود)، همه آنها در مورد هر چیزی دیدگاهی دارند و آنهایی که می خواهند شما ساکت باشید، همیشه افرادی هستند که دیدگاه متفاوتی نسبت به شما دارند.

برای من باور نکردنی است، ما بازی همه تیم ها را نشان می دهیم، اما در نهایت ممکن است شما مجبور باشید فقط 10 دقیقه بیشتر بیدار بمانید تا بازی تیم مورد علاقه تان را ببینید، اما همیشه شکایت هایی وجود دارد و  همیشه می گویند چرا بازی تیم مورد علاقه شان را زودتر پخش نمی کنیم. می گویند "شما طرفدارانه عمل می کنید!" نه، این شمایید که طرفدارانه انتقاد می کنید.

من فکر می کنم یکی از مشکلات رسانه های اجتماعی این است که همه را پرخاشگر کرده است. همه چیز خیلی سریع تشدید می شود و بعد از آن اتفاق وحشتناکی مثل مرگ کارولین فلک (مجری بریتانیایی که در شبکه های اجتماعی مورد آزار قرار گرفت و دست به خودکشی زد) رخ می‌دهد و سپس همه تصمیم می گیرند با هم مهربان باشند و چهار روز از هشتگ "مهربان باش" استفاده کنند و و بعد دوباره برمی‌گردند به همان مزخرف قبلی.

آنچه کمتر کسی درباره لینه کر به آن توجه می کند، مسیری است که او در زندگی طی کرده است. خیلی ها هستند که در خانه های زیبا، در مناطق خوب لندن زندگی می کنند و حقوق خوبی می گیرند و هیچ اهمیتی هم به  پناهندگان یا عدالت اجتماعی نمی دهند. و قطعا تربیتی که لینه کر داشته در مقایسه با سیاست های لیبرال کم نمی آورد.

 

1484045

 

گری لینه‌کر پسر یک میوه‌فروش در بازار لستر است. سوسیالیست های زیادی در غرفه های بازار لستر وجود ندارند. این زندگی بسیار سختی است. بیدار شدن در صبح های خیلی زود، در هر مدل آب و هوایی که فکرش را بکنی، اگر کار نکنی درآمدی نداری پس حق نداری مریض شوی. این زندگی است که باعث می شود به سمت محافظه کاری سوق پیدا کنی؛ اهمیت کسب ثروت.

پدر او بری اما پسری را پرورش می‌دهد که به یکی از بهترین فوتبالیست های دنیا تبدیل می‌شود. پسر او وارد دنیای فوتبال می‌شود در فضایی تنفس می‌کند که مساعد پرورش تفکر دست‌راستی است. یک تیم فوتبال نمونه اعلای شایسته‌سالاری است. اگر کسی فوتبالیست خوبی باشد، فارغ از اینکه از چه خانواده‌ای می‌آید و چه مهارت‌های اجتماعی‌ای دارد، پیشرفت می‌کند و اگر هم به اندازه کافی خوب نباشد باید تلاشش را بیشتر کرده و خودش را به سطح تیم برساند.

لینه‌کر در مورد رابطه اش با پدرش می‌گوید:" من و پدرم تا یک هفته قبل از مرگ او خیلی کم وقت می‌کردیم با هم درست و حسابی صحبت کنیم. یادم هست آخرین گپ و گفت درست و حسابی ما یک هفته قبل از مرگ او بود. ولی در همان یک هفته من بارها و بارها به لستر می‌رفتم و ما آنقدر با هم حرف زدیم که انگار تا قبل از آن اصلا با هم صحبت نکرده بودیم. فکر کنم در آن یک هفته بیش از تمام 40 سال گذشته با او وقت گذراندم. یک روز به پدرم گفتم فردا صبح برمی‌گردم و او هم گفت باشه خوبه، دوستت دارم. من واقعا هیچوقت نشنیده بودم این جمله را بگوید. نسل آنها عادت نداشت دوست داشتن خودش را ابراز کند. من هم دستپاچه در جواب گفتم من هم دوستت دارم پدر."

لینه‌کر که به عنوان کارشناس برای شبکه بی‌بی‌سی انگلیس کار می‌کند همواره از صاحب‌کار خود حمایت کرده و می‌گوید بی‌بی‌سی برای انگلیس یکی از مولفه‌های هویت ملی است و کسی نباید برای تضعیف این بنگاه رسانه‌ای در این کشور تلاش کند. اما از سوی دیگر سر الکس فرگوسن هیچگاه نه هوادار بی‌بی‌سی بوده و نه از لینه‌کر دل خوشی داشته. لینه‌کر اخیرا در پادکست خود خاطره جالبی از ملاقاتش با سر الکس در یکی از رستوران های محبوبش را بازگو کرد. لینه‌کر که به همراه پسرش هری به رستوران رفته با دیدن فرگوسن به او سلام می‌کند تا با وجود اختلاف‌های قبلی رسم ادب را رعایت کرده باشد. اما سر الکس که در جمع دوستانش نشسته روی خود را برگردانده و به دست دراز شده لینه‌کر پاسخ نمی‌دهد و او را در میان جمع شرمنده می‌کند.

لینه‌کر در این باره گفت:" من آدم بخشنده‌ای هستم ولی فکر کنم سر الکس چنین خاصلتی ندارد. ما با هم سابقه خوبی نداریم و چند باری در طول این سالها با هم درگیر شده‌ایم. ولی این مسائل واقعا کوچک و احمقانه بوده اند. همه چیز از مصاحبه با یک مجله شروع شد. من درباره شرایط مربیان بعد از بازی‌ها در بی‌بی‌سی  صحبت کردم و به صورت کلی گفتم آنها آنقدر فشار تحمل می‌کنند که پارانوئید می‌شوند و فکر می‌کنند همه ما بر علیه شان هستیم. بعد آنها درباره سر الکس از من پرسیدند و من هم راجع به او صحبت کردم. بعدها در مقاله اما همه‌ی این تکه ها را به هم چسباندند و طوری به نظر می‌رسید که انگار من همه آن حرفها را درباره سر الکس زده‌ام. من مقاله را دیدم و با خودم گفتم اوه نه... بدبخت شدم. من به روش قدیمی ها برایش نوشتم متاسفم و سعی کردم توضیح بدهم و بگویم که اشتباه برداشت شده. او هم یک پاسخ دو خطی برایم نوشت که خلاصه اش این بود که من حرفت را باور نمی کنم. کمی بعد سر الکس در گفتگو با دیوید فراست در پاسخ به سوالی درباره مصاحبه من حسابی از خجالتم درآمد و گفت که این پسر اونقدرها هم که به نظر می رسد پاک و منزه نیست و چپ و راست احکام بازداشت و غیره داره. من آن مصاحبه را از تلویزیون خانه تماشا می‌کردم و یادم هست که گفتم نه، اینطور نیست، اصلا اینطور نیست. او بعدها یه نامه‌ی عذرخواهی برام فرستاد. حرف های او آنقدر بد بود که حتی می‌توانستم در دادگاه علیه‌اش شکایت بکنم. بعد از آن هم هر از گاهی به همدیگر این طرف و آن طرف برمی خوریم.

 

1484049

 

گری لینه‌کر که این روزها در شبکه‌های اجتماعی بسیار فعال است در پاسخ به این سوال که از این نمی‌ترسد که یک روز یک اشتباه، یک گاف بزرگ در این شبکه‌ها به ضررش تمام شده و همه چیزهایی که در این سالها رشته است را پنبه کند؟ لینه‌کر می‌گوید:" چرا، این نگرانی را دارم که چنین بلایی یک روز به سرم بیاید. ولی من استراتژی دارم و هر چیزی را قبل از اینکه پست کنم می‌خوانم و اگر یک درصد شک داشته باشم که ممکن است سوتفاهم بوجود بیاورم دکمه ارسال را نمی‌زنم. چند باری شد که پست‌هایم سو تفاهم درست کرد و من بعدها پاک‌شان کردم. اما مساله آنقدر بزرگ نبود. بدترین اتفاقی که برایم افتاد زمانی بود که برای شبکه الجزیره کارشناسی می‌کردم. قرار بود در لندن کارشناسی چمپیونزلیگ را برایشان انجام دهد. ما یک بازی را پخش کردیم و قرار بود خلاصه بقیه بازی‌ها را هم کارشناسی بکنیم. یادم هست در جریان توضیح دادن یک خوشحالی بعد از گل اشتباه بدی کردم که داشت جنجال زیادی درست می‌کرد و در نهایت مجبور شدم بابت حرفی که زده بودم عذرخواهی کنم".

گری لینه‌کر هوادار لسترسیتی است و این را بارها در تلویزیون‌ها اعلام کرده. لینه‌کر در این باره می‌گوید:" من با اینکه بگویم هودار لستر هستم مشکلی ندارم به خصوص تا این اواخر که آنها خیلی خوب نبودند و کسی را تهدید نمی‌کردند. ولی حالا اوضاع عوض شده. آنها حالا باشگاه ثروتمندی هستند که مدیریت خوبی دارد و هر فصل یکی از چهار تیم اول جدول است. من هم فتیله را کمی پایین کشیده ام. من مشکلی ندارم که مردم بدانند طرفدار کدام تیم هستم ولی نمی‌خواهم فکر کنند که کارم فقط هواداری از این تیم است. من دوست ندارم ما کارشناس‌ها وقتی درباره یک تیم صحبت می‌کنیم از کلمه " تیم ما" استفاده کنیم. چه تیم باشگاهی باشد و چه تیم ملی انگلستان. من از القاب هم استفاده نمی‌کنم و مثلا به جیمی کاراگر نمی‌گوید "کارا".

 

1484048

 

لینه‌کر در ادامه گفت:" بعضی چهره‌ها هستند که یک عمر در یک باشگاه توپ زده‌اند و اگر آنها علنا از باشگاه‌شان هواداری کنند اشکالی ندارد و اتفاقا سرگرم‌کننده هم هست. ولی وقتی یک کارشناس یا یک مجری در استودیو حاضر می‌شود نباید به صراحت از یک تیم طرفداری کند چون نظراتش دیگر جانبدارانه می‌شود و مردم این را دوست ندارند. بله تصاویر من بعد از گل لیونل مسی در حالی دیده شده که در استودیو بالا و پایین می‌پرم ولی علتش این است که من عاشق بزرگی هستم. من وقتی لوکاس مورا هم در دقیقه 6  وقتهای اضافه برای تاتنهام گل زد همین واکنش را نشان دادم. یک فرقی هست بین شور و شوق و هواداری".

من ترجیح می دهم از نظر طرفداری متعادل و خنثی باشم. بی‌طرف بودن خیلی بهتر است. من سال‌ها برای انگلیس بازی کردم اما هرگز دوست ندارم از کلمه "ما" استفاده کنم، حتی اگر در دل چنین احساسی داشته باشم.

 

لستر که طرفدار هستی و چلسی که نزدیک به استادیومشان زندگی می کنی به کنار، اگر شما بلیط فصلی یک باشگاه را در اختیار داشتید به کجا می رفتید؟ هر جای دنیا؟

اگر من می‌توانستم چنین کاری کنم قطعاً بارسلونا را انتخاب می‌کردم. تا ابد آنجا می ماندم اگر می توانستم. در اینجا اما منچستر سیتی. اگر چه قطعاً بین ورزشگاه های لیورپول و سیتی جا به جا می‌شدم.

اما عاشق رشدی هستم که پپ گواردیولا به این بازی داده. همچنین عاشق شخصیت یورگن کلوپ هستم. او یک ستاره است و انرژی‌اش فوق العاده است. اما فوتبال ساده است و شما می‌دانید که قصد دارید چه چیزی را به دست آورید. روشی که سیتی به آن عمل می‌کند بسیار هوشمندانه است. در هر دیدار یک تاکتیک و روش متفاوت را از آنها مشاهده می کنید. آن ها بازی را دست می گیرند.

گاهی اوقات پپ گواردیولا کاری انجام می دهد که شما می‌گویید او زیادی باهوش است. درست مثل بازی منچسترسیتی مقابل رئال مادرید در هفته گذشته. چنین عملکردی من را یاد یوهان کرایوف می اندازد. من مجذوب تمرینات گواردیولا شده‌ام. او همه چیز را جور متفاوتی می بیند. بین خودمان بماند حتی زمانی که در بال مرا به بازی می گرفت هم همین طور بود بعد از اون دیگه دلم برای وینگرها نمی سوخت. خیلی کار ساده ای بود، فقط ازش رد شو... ولی بیشتر کسانی که من با آنها بازی کردم هیچ سرنخی نداشتن که چطور باید این کار را بکنند. بازیکنان پپ گواردیولا بسیار باهوش هستند و این هوش بسیار بااهمیت است. به ویژه آگاهی مکانی آنها. برای مثال لیونل مسی وقتی بازی می کند به تمام اطراف خود احاطه دارد، جوری بازی می کند انگر که بالاتر از خودش ایستاده! این یک مسئله اکتسابی نیست بلکه به هوش ارتباط دارد."

 

1484044

 

مردم درباره پل گاسکویین نیز از من بسیار سوال می کنند و می گویند اوه اون خیلی چاق شده! اما من به آنها می‌گویم که نه نه... او قبل از اینکه راهش را گم کند خیلی تیز و شوخ‌طبع بود. و به عنوان یه فوتبالیست واقعا نابغه بود فقط پاس هایی رو به شما می داد که مطمئن بود مجبورید بلافاصله به خودش برگردانید، مگه اینکه کله پا می شده! من هنوز هم با گاسکویین صحبت می کنم. یک دفعه به من پیام می دهد یا تلفنی به من زنگ می زند. آخرین مورد آن نیز به همین دو هفته پیش برمی‌گردد. با اون لهجه اش پرسید چیکار می کنی؟ من الان از پله ها افتادم! او هر بار با یک شماره تلفن متفاوت به من پیغام می دهد یا زنگ می زند چرا که هر بار موبایل قبلی را گم کرده. همین موضوع نیز باعث می شود که وقتی او زنگ می زند شما متوجه نشوید چه کسی پشت خط است اما بعد سریع می گوید که سلام من گازا هستم. من مجبور شدم چند وقت پیش شماره هاش رو از تو تلفنم پاک کنم چون یک عالمه: گازا، گاسکویین، پل گاسکویین، گاسکویین۱، گاسکویین۲، گاسکویین ۳... داشتم. حدود 15 تا شماره از او داشتم این اواخر. "

 

دیدگاه‌ها