
به گزارش ورزش سه، فدریکو پاستورلو، یکی از قدرتمندترین و اثرگذارترین ایجنتهای فوتبال جهان، و البته مدیر برنامههای مهدی طارمی، در گفتوگویی بلند تصویری کامل، انسانی و بیپرده از حرفهای ارائه میدهد که معمولاً فقط از بیرون به عنوان شغلی راحت و پولساز دیده میشود؛ حرفهای پر از سفرهای بیوقفه، تصمیمهای سنگین، و مسئولیتهایی که فراتر از نقلوانتقالات است.
پاستورلو صبح همان روز مصاحبه به ناپل رسیده بود، چند ساعت در تحریریه سایت فنپیج گذراند و بعد راهی استادیوم مارادونا شد تا بازی ناپولی را کنار دو بازیکنش، لوکاکو و مرت، تماشا کند. او فردای روز مصاحبه باید به موناکو میرفت و روز بعد سفر دیگری شروع میشد؛ ریتمی که نزدیک ۳۰ سال است زندگیاش را ساخته. او با شبکهای از دفاتر بینالمللی، حدود ۲۰۰ بازیکن را مدیریت میکند و بخش بزرگی از کارش چیزی فراتر از فوتبال است: پیدا کردن خانه، امور حقوقی و مالی، حتی مدیریت بحرانهای شخصی. خودش میگوید: «برای بعضیها حتی طلاق هم گرفتهام.»

پاستورلو توضیح میدهد که ایجنتها همیشه از بیرون «آدم بدِ فوتبال» دیده میشوند، درحالیکه وظیفه اصلیشان ساخت مسیر حرفهای بازیکن است؛ گاهی به قیمت روبهرو شدن با هواداران معترض. او به دوران آغاز کارش اشاره میکند؛ زمانی که کنار پدرش در مذاکرهها مینشست و در انتقال فرناندو کوتو به پارما فهمید که این شغل «کار رویایی» اوست.
ایجنت طارمی از مذاکرات بزرگش گفت؛ از انتقال استِفانو فیوره به لاتزیو اولین معامله بزرگش تا ماجرای معروف جلسات نهساعته در خانه آبراموویچ برای آوردن آنتونیو کونته. او درباره انتقال لوکاکو از اینتر به چلسی، که در آن زمان به قطع رابطه کاریشان انجامید، توضیح داد و گفت بعدها دوباره کنار هم کار کردند چون «محبت بین ما هیچوقت از بین نرفت.»

پاستورلو از سختیهای این کار هم میگوید: روزهایی با ۱۴–۱۵ ساعت تلفن زدن، ۱۳۰ پرواز در سال، خوابهای چهار ساعته و مسئولیتی که اجازه نمیدهد از بازیکن لحظهای دور شود. رابطهها هم دیگر مثل گذشته نیست؛ ایجنتها امروز بیشتر «ابزار» دیده میشوند و بازیکنی که نتیجه نگیرد، بهسرعت ایجنتش رو عوض میکند.

در بخشی از گفتگو، پاستورلو از لحظات دشوار مثل مصدومیت دوم جوزپه روسی، از نگرانیهایش درباره نقش منفی پول در زندگی بازیکنان جوان، از بازیکنانی که با درآمدشان کارهای بزرگی برای خانواده انجام دادهاند، و از رابطه کمرنگ خودش با خانوادهاش بهخاطر سفرهای بیپایان میگوید. با این حال تأکید میکند که هرگز از این کار گلایه نکرده: «این شغلی است که دوستش دارم و هیچوقت عوضش نمیکنم.»

پاستورلو تصویری صریح، فراتر از هیاهوی نقلوانتقالات ارائه میدهد؛ تصویری از مردی که زیر زرق و برق قراردادهای چندمیلیونی، هر روز با تنهایی، مسئولیت و عشق به کارش زندگی میکند.