کد خبر : 2133881 | 27 خرداد 1404 ساعت 21:48 | 2.8K بازدید | 0 دیدگاه

جنگ دیپلماسی و روایت، رسانه‌ها چگونه میدان بحران ایران و اسرائیل را شکل می‌دهند؟

الگوبرداری از مدل رسانه‌ای بحران اوکراین حالا به وضوح در فصل بحران ایران-اسرائیل تکرار می‌شود: ساختار موج‌آفرینی رسانه‌ای: تهدید فوری، تکذیب سریع، به‌دنبال آن تحلیل‌های چند لایه و مصاحبه‌های هدفمند.

جنگ دیپلماسی و روایت، رسانه‌ها چگونه میدان بحران ایران و اسرائیل را شکل می‌دهند؟

به گزارش "ورزش سه" و به نقل از عصرایران، التهاب و سایه‌های سنگین جنگ در تهران و تل‌آویو، نقش واشنگتن را هر روز پررنگ‌تر کرده، اما ماهیت دخالت آمریکا بیش از هر زمان دیگری غیرخطی و مبتنی بر جنگ روایت‌هاست. امروزه نه تنها نظامیان و دیپلمات‌ها، بلکه رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی در خط مقدم بازی دیپلماسی قرار دارند؛ جایی که خبر، تکذیب، تهدید و امید در هر لحظه دست‌به‌دست می‌شوند و افکار عمومی در هر دو سوی جهان را به موجی از تردید و اضطراب می‌کشانند.

 آمریکا، بازیگر اصلی اتاق رسانه 

هر تهدید رئیس‌جمهور آمریکا یا اظهارنظر متناقض سخنگوی کاخ سفید، فضای رسانه‌ای را به ورطه «ابهام راهبردی» می‌کشاند؛ روزی توییت ترامپ درباره «ترک تهران» در صدر اخبار قرار می‌گیرد و روز دیگر، تأکید بر مذاکره یا تکذیب حمله تیتر رسانه‌ها می‌شود. این بازی پیچیده رسانه‌ای، ترفندی آشناست: ایجاد فشار روانی، سردرگمی حریف و جهت‌دهی افکار عمومی، آن هم بی‌نیاز از هزینه مستقیم نظامی. آنچه این روزها در سطح بیرونی دیده می‌شود، چنین تصویری القا می‌کند که «آمریکا»، «کاخ سفید» و رسانه‌های وابسته به آن‌ها سخنگویان اصلی جنگ اسرائیل و ایران شده‌اند؛ در حالی‌که در عرصه دیپلماسی، آن‌ها تنها مقام‌ها و رسانه‌های یک کشور دیگر به‌شمار می‌آیند.
در ادبیات حرفه‌ای ارتباطات، این همان چیزی است که مک‌کومبز آن را برجسته‌سازی (Agenda Setting) می‌نامد: رسانه‌ها با انتخاب موضوع، تعیین می‌کنند که مردم باید درباره چه فکر کنند. چگونگی روایت تهدید ایران یا قربانی‌سازی اسرائیل، با سیاست درهم‌تنیده رسانه‌های غربی و بازتاب ممتد اخبار، ذهن جامعه هدف را به سمت سؤالاتی معین ـ و غالباً مطلوب سیاست‌مداران ـ سوق می‌دهد.
شاید بی‌راه نباشد اگر امروز بحران ایران-اسرائیل را از منظر پوشش رسانه‌ای دنباله‌ای از تجربه بحران اوکراین-روسیه بدانیم. در هر دو، رسانه‌های بزرگ و شبکه‌های اجتماعی به مثابه ابزار مدیریتی دولت‌ها عمل کرده‌اند: برجسته‌سازی خشونت، بمباران تصاویر احساسات‌برانگیز، تیتر کردن هشدارها و حمله‌های محتمل.
با گذر از مرحله برجسته‌سازی، به گفته نوآم چامسکی رسانه‌ها پا به عرصه «دستکاری در رضایت (Manufacturing Consent)» می‌گذارند؛ یعنی نه‌فقط معطوف‌کردن توجه مردم، که ساخت نوعی رضایت اجتماعی برای تصمیمات سیاستمداران ـ حتی تصمیم به اعمال فشار، تحریم یا ورود به جنگ نیابتی. تکرار تهدیدهای دوپهلوی آمریکا یا وعده‌های مبهم دیپلماسی، دقیقاً به همین منظور ذهن مخاطب غربی و منطقه‌ای را آماده، خنثی یا ملتهب نگاه می‌دارد.

جنگ روایت‌ها؛ از فشار میدان تا تسخیر ذهن 

در میدان جنگ حقیقی، آنچه تا امروز اتفاق افتاده است را نمی‌توان جنگی تمام عیار عنوان کرد اگرچه خرابی‌های بی‌شماری برای هر دو طرف ایجاد شده است، اما در میانه میدان روایت و رسانه، هر پیام و هشتگ، ضربه‌ای بر ذهن مخاطب فرود می‌آورد و جنگ، جنگی تمام‌عیار است. الگوبرداری از مدل رسانه‌ای بحران اوکراین حالا به وضوح در فصل بحران ایران-اسرائیل تکرار می‌شود:
ساختار موج‌آفرینی رسانه‌ای: تهدید فوری، تکذیب سریع، به‌دنبال آن تحلیل‌های چند لایه و مصاحبه‌های هدفمند.
دوگانگی پیام‌رسانی: آرامش‌بخشی به افکار عمومی داخلی («ما جنگ نمی‌خواهیم») و همزمان تهییج فضای بین‌الملل («آماده حمله هستیم!»).
ابهام هدفمند: خلق تردید و تعلیق در ادبیات خبری، به‌گونه‌ای که هیچ طرفی نتواند با قطعیت تصمیم بگیرد.
استفاده از شبکه‌های اجتماعی: توییتر (اکس) صحنه‌ی پمپاژ اخبار فوری، شایعه و سیاست‌گذاری کوتاه‌مدت در اذهان شده؛ هر هشتگ یا خبر، چند ساعت فضا را قبضه و جهت افکار عمومی را تنظیم می‌کند.

چالش بازیگران منطقه و میانجیگری خیالی

در این میان، آزادی عمل اسرائیل برای حملات محدود، با پشتوانه روایت رسانه‌ای و عدم ورود مستقیم آمریکا تقویت می‌شود: روایت واشنگتن همزمان هم نقش میانجی و هم پشتیبان نظامی را ایفا می‌کند، بدون هزینه جدی انسانی؛ رویکردی که در بحران اوکراین هم برای جلب رضایت افکارعمومی داخلی و کادر سیاست‌گذاری آمریکا مورد استفاده قرار گرفت. 
نکته کلیدی این است که میدان روایت و افکارعمومی، امروزه پیش از جغرافیای جنگ، سرنوشت بحران را رقم می‌زند. اکنون، هر لغزش در مدیریت رسانه‌ای ممکن است به سوءمحاسبه‌ای جبران‌ناپذیر منجر شود؛ همان‌گونه که هنگام بحران اوکراین، موج‌سازی رسانه‌ای گاه از عمل نظامی پیش افتاد. برای ایران، ضرورت بازسازی روایت مستقل، مدیریت صحیح اخبار و ارتباط مؤثر با افکارعمومی جهانی، جدی‌تر از همیشه است.

آمریکا با ابزار روایت‌سازی و الگوبرداری از بازی خبری بحران اوکراین، در پی ساخت نوعی ابهام و تعلیق استراتژیک است ـ مقرون‌به‌صرفه‌تر از جنگی تمام‌عیار اما پرهزینه. رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، هم‌دست سیاست‌مداران شده‌اند تا میدان نهایی کشمکش را در ذهن‌ها تعیین کنند؛ میدانی بی‌مرز اما تعیین‌کننده، که هنوز برنده قطعی آن مشخص نیست.

دیدگاه‌ها