
به گزارش "ورزش سه"، علی نظرمحمدی که سالها در فوتبال ایران به عنوان یکی از مربیان باتجربه شناخته میشود، پس از تجربهای دشوار در هدایت داماش گیلان، نهایتاً تصمیم به قطع همکاری با این تیم گرفت. سرمربی سابق داماش که در شرایط بسیار سخت اقتصادی و با کمترین امکانات فعالیت میکرد، در گفتوگو با خبرنگار ما به دلایل استعفای خود از تیم داماش پرداخت و توضیحاتی درباره وضعیت کنونی تیم، مشکلات مالی، و بیدقتیهای مدیریتی ارائه داد.
او در آغاز با اشاره به وضعیت دشوار خود در دوران سرمربیگری داماش گفت:«در ابتدا در مورد میرزا کوچکخان باید بگویم همان بلایی که سر او آوردند را سر من هم آوردند. وقتی سرش را بریدند، داشت مبارزه میکرد. من هم داشتم مبارزه میکردم با بیپولی، نبود منابع و نبود ساختار. اصلاً ساختاری در فوتبال رشت وجود ندارد. امید هرندی سه هفته است که سرمربی سپید رشت شده؛ من یک بار سر تمرین دیدمش و به من گفت: "علی! نمیدانی زاهدان رفتیم چه هتلی بود، مسافرخانه بود!" این سه هفته آمده و صدایش درآمده، اما چند سال است من دارم میجنگم؟ در سالهای ۹۴ و ۹۵ با همین شرایط، بدون مالک، با گرفتن کمک از استاندار و شهردار و از این و آن، این تیم را به لیگ برتر آوردم.»
او در ادامه درباره اتفاقات اخیر و در پاسخ به این سؤال که آیا پرونده داماش برایش بسته شده گفت:«از نظر من بسته شد. میدانید چرا؟ چون جو مسموم است. ما دو فصل گذشته اگر هیچ چیز نداشتیم، نه پول داشتیم، نه امکانات، نه ساختار، حداقل دلمان به چیزی خوش بود به نام هوادار؛ هواداری که میآمد تا دقیقه ۹۰ تیم را تشویق میکرد و بعد از بازی هم میرفت، حالا یا تیم میبرد یا میباخت. اما وقتی آن حمایت هم دیگر وجود ندارد، نه میشود روی مادیات این تیم حساب کرد، نه چیزی دیگر. مادیاتی که بتوانی با آن بازیکن بخری، شوکی بدهی، تیم را احیا کنی، وجود ندارد. وقتی این مادیات را نداریم، باید برویم سراغ معنویات. بازیکن به من میگوید: "علیآقا، من پولی نگرفتم، اومدم که هوادار منو تشویق کنه، که دیده بشم تو فوتبال ایران." حالا وقتی این هم نیست، من باید روی چی حساب کنم؟ رو چی امیدوار باشم؟ وقتی داد میزنم و از درون خودم را خالی میکنم اما از دقیقه یک در ورزشگاه حمایتی نمیبینم، ادامه همکاری معنا و مقصودی ندارد. خودشان هم میدانند، وقتی از احساس خارج میشوند، در منطق میفهمند که مشکل فنی نیست، مسائل دیگری است. اما میگویند چه نامی بهتر از علی نظر محمدی؟ میگویند بریم سر این خالی کنیم، میگویند این بره، علیه یکی دیگه بشه. یادشان رفته سال ۹۸ در سپیدرود هم همین اتفاق افتاد؛ ریختند مهدی اسلامی را زدند، چی شد؟ سپیدرود از لیگ یک افتاد به لیگ دو. من با دست خالی، با هیچ، تیم را برایشان نگه داشتم. با من اینطور رفتار میکنند؟ چرا انگیزهای باقی میماند؟ خانواده من، پسرم ۲۲ سالشه، دخترم ۱۹-۲۰ سالشه، به من میگویند: بابا، پول که نیست، حمایتی هم نمیکنند، واسه چی میری؟»
او در پاسخ به این سؤال که آیا پسرش در استادیوم حضور داشته گفت:«چرا نبوده؟ بوده، پسرم بود. پسرم کارهای آنالیز من را انجام میدهد؛ هم در کرمانشاه و هم پارسال و امسال. بعد از بازی گفت که از این بخش از رفتارهای ناجوانمردانه متعجب شده. همین آدمهایی که دیروز آنطور برخورد کردند، همانهایی بودند که به خودش متوسل میشدند تا من را راضی کنند برگردم داماش! وقتی در تیم بعثت بودم، به پسرم زنگ میزدند و میگفتند این بازی مثلاً بابات رو میخواستیم. حالا همان آدم وقتی به پدرش و خودش فحش میدهد، برگرده چیکار کنه؟ من برگردم که چیکار کنم؟ من نه از این نتیجه نگران میشوم، نه از ده تا بازی که حتی داماش نبرد. باز هم با اقتدار میگویم: این تیم را در لیگ نگه میدارم. آخر فصل شش، هفت تا بازیکن از این تیم میدهم به تیمهای خوب لیگ یک و لیگ برتر. اما وقتی جو را مسموم میکنند که تیم عمداً نتیجه نگیرد، دیگر کاری از دست کسی برنمیآید.»

او درباره شعارهایی که از دقیقه یک شنیده شد گفت:« میخواندند "آهای آقای بازیکنا و مربیهای پرادعا!" این اگر رجز نیست، پس چیست؟ اینجا داماش است، نام تیم داماش است، پیراهنش حرمت دارد. به علی نظر محمدی داری میگویی پیراهن حرمت دارد؟ من مربی این تیمم، من که حرمت پیراهن این تیم را در دو سال گذشته به همه نشان دادم. کسانی که آنجا بودند و جو را مسموم کردند، دهانشان بوی الکل میداد و مست بودند.»
او درباره تماسهایی که پس از بازی داشته نیز توضیح داد:«دیروز مازیار زارع تماس گرفت، بسیاری از بازیکنان و همبازیهای گذشتهام از سراسر ایران با من تماس گرفتند و از من دلجویی کردند. همه گفتند: دلمان برای زحماتت سوخت، این حق تو نبود. ما به عنوان بازیکنانت شاهدیم که چقدر برای شهرت تعصب داشتی و زحمت کشیدی.»
نظر محمدی در ادامه درباره صحبت با مسئولان باشگاه گفت:«بعد از بازی آقای الماسخاله با من تماس گرفت، اما آقای مالک که اصلاً موبایلش خاموش است! آقای یوسفنژاد که از دوم بهمن ۱۴۰۳ تیم در اختیار ایشان است، پانزده روز است بعد از بازی با نیروی زمینی موبایلش را جواب نمیدهد.»
او در پایان گفت:«برای داماش آرزوی موفقیت دارم. همانطور که علی نظر محمدی در فصلهای ۱۴۰۲، ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ یک بار به جای سیامک فراهانی آمد و بار دیگر جای آقای حمید درخشان را گرفت و ادامهدهنده راه آنها بود، هیچوقت این تیم را من نبستم. همانطور که در تاریخ بیسابقه فوتبال ایران ۱۷ بازیکن از یک تیم جدا شدند و دو بازیکن بزرگسال مصدوم بودند و بقیه ماندند، من ماندم و جنگیدم و این تیم را حفظ کردم. امیدوارم نفر بعدی با حمایت هواداران داماش و مسئولین شرایطی را رقم بزند که تیم در نهایت سهمیهاش را در لیگ دسته اول حفظ کند.»
از علی نظرمحمدی، سرمربی سابق داماش، درباره جملهای که یک روز پیشتر در کنفرانس مطبوعاتی خود درباره میرزا کوچک خان و خیانت به او به زبان آورد، سوال میکنیم؛ جملهای که به شدت در رسانههای اجتماعی چرخیده است. نظرمحمدی میگوید: «میرزا کوچک خان در همین حول و حوش من بود که به او خیانت شد و سرش را بریدند. راستش در کنفرانس مطبوعاتی میخواستم از حق یک بچه رشتی که مورد ظلم قرار گرفته دفاع کنم و فکر هم میکنم توانستم پیغامم را به میلیونها نفر برسانم.»