کد خبر : 1950942 | 25 تیر 1402 ساعت 05:16 | 15.9K بازدید | 29 دیدگاه

مردی که فوتبال را برایمان زیباتر کرد؛

دو سالگی وداع با حمیدرضا صدر (یادداشت)

به یاد حمیدرضا صدر که دلمان برایش تنگ شده است…

دو سالگی وداع با حمیدرضا صدر (یادداشت)

به گزارش ورزش سه، هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند حسرت را به‌خوبی توصیف کند، و هیچ کلامی و هیچ شعری نمی‌تواند جای خالی کسی را آن قدر که واقعاً نبودنش درد دارد پر کند و کار وقتی سخت‌تر می‌شود که آدمی که نیست از جنس کلام باشد و حرف، و صدایش و تکیه کلماتش هنوز در حافظه شنیداری میلیون‌ها نفر جای ثابتی داشته باشد.

حمیدرضا صدر آدم دوست‌داشتنی و رفیق بی‌نظیری بود، طبیعی است که دلم برایش تنگ شده باشد. برای چنینی آدمی طبیعی است هر بار یادش بیافتی آه بکشی که چقدر حیف شد و چقدر زود بود، اما از طرف دیگر تسلی بزرگی است که می‌بینی این مرد، این رفیق، و داستان‌هایش، انگار تمام نمی‌شوند، و دلخوشی که تا سال‌ها فراوان و تا زمان زندگی چند نسل دیگر که عاشقان فوتبال گفته‌ها و عاشقان سینما نوشته‌‎هایش را مرور می‌کنند و یادش می‌کنند و کتاب‌هایش پشت‌سرهم تجدید چاپ می‌شوند، او همچنان زنده است و به زندگی پیوند خورده است.

حمید صدر آدم مهمی بود چرا که جدا از تمام آثارش توانست سطح برنامه‌های تلویزیونی مرتبط به فوتبال را بالا ببرد، او حتی آن‌هایی را که فوتبال دوست نداشتند، راضی کرد که فوتبال را نه به‌عنوان یک تفریح، بلکه به‌مثابه مشابهی از زندگی واقعی بپذیرند و از تماشای آن و از حواشی‌اش لذت ببرند و به دنبال کشف نشانه‌ها و معناها در آن جهان چمنی سبزرنگ باشند.

حمید صدر تحصیل‌کرده روشنفکری بود که با عنوان دکتر و تسلطش بر سینما و فرهنگ عام غرب به یک تفریح عمومی که طبقه روشنفکر آن را مشابه افیون توده می‌دانست، عمق و ارتقا بخشید. حمید صدر زبان گویای همه کودکان و نوجوانان و جوانان و حتی سالخورده‌هایی بود که نمی‌توانستند به والدین، معشوق یا خانواده خود توضیح دهند چرا فوتبال بی‌نظیر است.  

1234731

حمیدرضا صدر ویژگی‌های معمول سلبریتی‌های دوران دیجیتال را نداشت، نه چهره و نه استایل و نه اداهای هنجارشکن، نه شوخ بود و نه طناز و نه حاضرجواب، تنها برگ برنده او این بود که «عاشق» بود، حمیدرضا صدر عاشق فوتبال و سینما بود و کافی بود در مورد یکی از این دو موضوع با او هم‌کلام شوی تا ناگهان شور زندگی و عشق و هیجان و عطش و حسرت را در چشم‌ها و کلامش بیابی، بحث هرکدام که می‌شد گذشته را به امروز و امروز را به فردا پیوند می‌زد و در هزارتوی خاطره‌ها و تصاویر سحرت می‌کرد.

هنر حمید صدر این بود که از یک مسابقه فوتبال یا حتی از کسری از ثانیه آن یک مکاشفه می‌ساخت. آن قدر توانا بود که احساسات متناقض ناشی از هیجانات مربوط به فتح و ناکامی، پیروزی و شکست و احساس قربانی شدن و ستم و نابرابری را به کلام می‌کشید و تماشاگران پرشماری که راهی برای بیان همه آن احساسات درونی‌شان پیدا نمی‌کردند را از رنج بیان‌نشدن حرف‌ها و مکالمات درونی‌شان می‌رهانید.

حالا هم اگرچه بسیار دلتنگ او هستم؛ اما مطمئنم که جایی در دوردست‌ها با آرامش روی مبلی لم‌داده و آن بازی جادویی یونایتد – بایرن را تماشا می‌کند، یا شاید هم نسخه‌های قدیمی باکیفیت‌تری از بازی‌های دهه هفتاد کیو پی آر، وست بروم، ایپسویچ و دربی کانتی را پیدا کرده و مشغول مرور خاطرات و یافتن ستاره‌های بعدی در آن‌ها است، هر جا که هست می‌دانم حتماً در آرامش است و آن نیم لبخندش را بر چهره دارد...

کوچه را طی کن و در انتهای کوچه محو شو
همان گونه که آدم‌های خوشبخت محو می‌شوند.

دکتر امیر صدری – پزشک و روزنامه‌نگار

دیدگاه‌ها