به گزارش "ورزش سه"، اللهیار صیادمنش به عنوان اولین بازیکن دهه هشتادی فوتبال ایران خیلی زود راه ستاره شدن را در پیش گرفته است و در این روزها به یکی از بهترین بازیکنان استقلال تبدیل شده است اما نکته عجیب اینکه سایپا فصل قبل حتی یک دقیقه هم برای بازی دادن به او فرصت نداشت تا این استعداد خیلی راحت از دست این باشگاه خارج شود.
سعید صیادمنش پدر اللهیار صیادمنش است، کسی که عاشق کشتی است و در آمل هم باشگاه دارد و جوان های مستعد را پرورش می دهد. پدر الهیار صیادمنش گفت و گوی جذابی در مورد سیر صعودی پسرش با ورزش سه انجام داد که در ادامه آن را می خوانید:
من باشگاه کشتی داشتم و اللهیار در بچگی می آمد پیش من و دوست داشتم یک کشتی گیر از او بسازم ولی می گفت من فوتبال دوست دارم، من گفتم بچه است و همه در بچگی فوتبال دوست دارند. اصرار کرد و او را بردیم باشگاه فوتبال، گفتیم زده می شود. یک روز سرتمرین اللهیار رفتم که مربی اش گفت او را از فوتبال ببریم به او خیانت کرده ایم، وقتی بازی او را دیدم، متوجه شدم واقعا قشنگ فوتبال بازی می کند.
او در آرش آمل فوتبالش را شروع کرد و چهار پنج سال آنجا بازی می کرد. اللهیار در آن زمان در تیم زیر 10 سال بازی کرد و با آرش بابل در کشور دوم شد و آقای گل این مسابقات هم شد.
اللهیار بعد از بازی در آرش آمل به تیم پدیده ساری رفت، دو سه سال هم آنجا بود و از همان آنجا آمد تیم ملی نوجوانان و آقای چمنیان او را انتخاب کرد.
اللهیار آن زمان 16 ساله بود که در سایپا بازی می کرد، به او نه خوابگاه می دادند، نه غذا و نه هیچی و شب ها روی زمین می خوابید. به او گفته بودند خوابگاه می دهیم ولی هیچ کدام از این شرایط عملی نشد. او هم کم کم زده شد و نمی رفت سرتمرین، دایی هم به او اعتماد نمی کرد و اللهیار دیگر انگیزه برای تمرین کردن نداشت.
اللهیار با تصمیم دایی با امیدها تمرین می کرد در حالی که قرار بود مستقیم با بزرگ ها تمرین کند، چون به او بها نمی دادند او هم کم کم از سایپا زده شد. دایی اعتقادی به جوان ها نداشت و به همین دلیل اللهیار کم کم تصمیم گرفت از سایپا جدا شود.
اولین بازی حرفه ای صیادمنش برای همین استقلال بود. او در سایپا که اصلا بازی نکرد، در رده جوانان و امیدها هم بازی نکرد و مستقیم اولین بازی خود را برای استقلال انجام داد.
اللهیار از بچگی طرفدار سایپا بود، هرجا علی دایی بود او هم طرفدار همان تیم می شد ولی او خوب تا نکرد و پسرم از سایپا زده شد. به من می گفت در سایپا غذا نمی دهند و فقط یک وعده غذای شرکتی می خورد که این موضوع او را از حضور در سایپا سرد کرده بود.
قرار بود اللهیار به گالاتسرای برود و کار انتقالش تمام شده بود اما قانون اروپا این بود که بچه های زیر 18 سال باید حتما با خانواده هایشان زندگی کنند ولی من باشگاه کشتی داشتم و نمی توانستم به ترکیه بروم. داشتند سوری اقامت ما را درست می کردند تا قانون را دور بزنند اما مدیر برنامه های اللهیار یک پست گذاشت که کار او تمام شده است و این پست در کل ترکیه پخش شد. گالاتسرای هم برای اینکه محروم نشود قید پسرم را زد.
باشاک شهیر در آن زمان گفت ما کارش را درست می کنیم، ما گفتیم انجام بدهید ولی بازهم نشد و من به اللهیار گفتم از بین استقلال و پرسپولیس یک تیم را انتخاب کن چون بزرگترین تیم های ایران هستند.
دوست نداشتم در کار الهیار دخالت کنم و او خودش دوست داشت به استقلال برود. من خودم پرسپولیسی بودم ولی الهیار یک سال اذیت شد و داشت زده می شد و حتی می خواست فوتبال را رها کند، پرسپولیس هم پنجره اش بسته بود و او نمی توانست یک نیم فصل بیرون باشد و به همین دلیل من هم گفتم همان استقلال برو.
پیشنهاد دارد ولی جایی نمی رود و حداقل تا آخر قراردادش در استقلال است تا تجربه کسب کند و وقتی فوتبالیست خوبی شد اجازه می دهیم به اروپا برود.